فهرست مطالب
مبانى معرفتى تفسير سياسى قرآن

ابوالحسن حسنى

و جمعى از پژوهشگران


1


2


3

مبانى معرفتى تفسير سياسى قرآن

ابوالحسن حسنى

و جمعى از پژوهشگران


4


5

فهرست مطالب
سخنى با خواننده 13
مقدمه 17
مفهوم شناسى تفسير سياسى قرآن / امين عظيمى 29
مقدمه 29
تعريف تفسير 30
تعريف سياست 32
سياست در اصطلاح 33
1. علم سياست 33
2. فن سياست 34
سياست در روايات 35
چيستى تفسير سياسى قرآن 39
اقسام و مصداق هاى تفسير سياسى 39
1. گرايش تفسير سياسى 40
^6^
2. تفسير سياسى موضوعى 42
3. استنطاق سياسى قرآن 43
4. تفسير سياسى به صورت پيام هاى سياسى 45
اقسام پيام هاى سياسى 45
پيام روشن 45
پيام نيمه روشن 46
پيام پنهان 46
عناوين نزديك و همراه با تفسير سياسى 47
1. تدبر سياسى قرآن 47
الف) حكومت انبيا 48
ب) حكومت صالحان 48
ج) حكومت ظالمان 49
2. تأويل سياسى قرآن 49
3. جرى و تطبيق سياسى قرآن 50
ارتباط تفسير سياسى با گرايش هاى مشابه 52
1. تفسير اجتماعى 53
2. تفسير ارتباطى قرآن 54
3. تفسير مديريتى قرآن 55
4. فقه حكومتى (سياسى) در قرآن 55
نتيجه 56
منابع 58
^7^
مبانى تفسير سياسى قرآن كريم / منصور ميراحمدى 61
مقدمه 61
1. تفسير سياسى به مثابه مهارت تشريحى مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن كريم 62
1 - 1. اين همانى فهم و تفسير 62
2 ـ 1. تمايز مفهومى فهم و تفسير 64
2. مبانى «مهارت تشريحى» مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن كريم 66
1 ـ 2. مبانى توحيدى 68
الف. اصل حاكميت الهى 72
ب. اصل رسالت نبوى 73
ج. اصل مشروعيت الهى 74
2 ـ 2. مبانى هستى شناختى 78
3 ـ 2. مبانى انسان شناختى 83
نتيجه 88
منابع 89
مفاهيم بنيادى سياسى در قرآن كريم / ابوالحسن حسنى 91
مقدمه 91
چيستى سياست 92
چيستى معرفت سياسى 93
مفاهيم پايه سياسى در قرآن 95
توحيد 95
^8^
ربوبيت 98
انسان 99
حيات مطلوب و نامطلوب 104
طبع اجتماعى انسان 107
جامعه سياسى 110
حسن و قبح 112
مفاهيم كليدى سياسى در قرآن 114
عزت 114
قسط و عدل 116
ولايت 119
مؤمن، منافق و كافر 121
مصلحت و مفسده 122
نتيجه 123
منابع 126
الگوى خط مشى هاى سياسى در قرآن / حسين احمدى سفيدان 131
مقدمه 131
چيستى خط مشى سياسى 133
رابطه استراتژى و خط مشى گذارى 134
ابعاد الگوى خط مشى هاى سياسى 135
1. خط مشى هاى كلان 135
1 ـ 1. خط مشى هاى فراگير(ابرخط مشى) 136
^9^
ويژگى هاى اصلى خط مشى هاى فراگير 136
1. دارا بودن هدف هاى كلى و فراگير 136
2. تعيين حد و مرز خط مشى هاى عمومى 136
3. تعيين اولويت زمانى خط مشى گذارى عمومى 137
4. تعيين ميزان خطرپذيرى(قبول ريسك) 137
5 . تعيين حدود جزئى يا كلى بودن تغييرات در خط مشى 137
6. تعيين ميزان جامع يا محدودبودن خط مشى 138
7. گرايش به تعادل يا جهش در خط مشى 138
8. طراحى پيش فرض هاى مربوط به آينده 139
9. ايجاد بنيادهاى نظرى براى خط مشى ها 139
10. تعيين ميزان دستيابى به منابع و امكانات 139
11. تعيين انواع شيوه ها و ابزار مورد نياز خط مشى ها 140
2 ـ 1. خط مشى هاى هادى و راهنما 140
2 . خط مشى هاى خُرد 141
1 ـ 2 . خط مشى هاى عمومى 141
ويژگى هاى اصلى خط مشى هاى عمومى 142
1. پايدارى 142
2. آينده نگرى واقع بين 142
3. هدف دارى 142
4. عموميت 142
5 . نمايانگرى 143
ابرخط مشى هاى سياسى قرآن 143
^10^
خدامحورى 143
عدالت محورى 145
امنيت محورى 148
خط مشى هاى راهنماى سياسى قرآن 149
1. خط مشى هاى راهنماى سياسى قرآن در عرصه داخلى 150
1 ـ 1. حاكميت الهى 150
2 ـ 1. اطاعت از رسول خدا و امامان معصوم(عليهم السلام) 150
3 ـ 1. مردم سالارى اسلامى 151
4 ـ 1. استقرار و گسترش عدالت 152
5 ـ 1. استقرار و گسترش امنيت در جامعه 155
2. خط مشى هاى راهنماى سياسى قرآن در عرصه خارجى 156
1 ـ 2. دعوت و بسط محورى 157
2 ـ 2. جهاد 158
3 ـ 2. التزام و پايبندى به پيمان هاى سياسى 160
4 ـ 2. نفى سبيل 163
5 ـ 2. حفظ عزت اسلامى 165
نتيجه 167
منابع 169
گونه شناسى آموزه هاى سياسى قرآنى / ابوالحسن حسنى 173
رويكردى قرآنى به تعريف سياست 174
چيستى آموزه هاى سياسى قرآنى 178
^11^
تعريف ها و فرض هاى پيشينى پژوهش 179
چارچوب نظرى اول: گونه شناسى آموزه هاى سياسى قرآن كريم بر اساس سنخ شناسى مسائل علوم سياسى 180
چارچوب نظرى دوم: الگوى تيندر از پرسش اساسى در تفكر سياسى 181
پرسش هاى دسته اول: پرسش درباره بيگانگى و يگانگى 182
پرسش هاى دسته دوم: پرسش درباره نابرابرى و برابرى 182
پرسش هاى دسته سوم: پرسش درباره قدرت 183
پرسش هاى دسته چهارم: پرسش درباره محدوديت هاى قدرت 183
پرسش هاى دسته پنجم: پرسش درباره غايات قدرت 184
پرسش هاى دسته ششم: پرسش درباره سرشت و معناى تاريخ 184
چارچوب نظرى مناسب براى گونه شناسى آموزه هاى سياسى قرآن 186
دستاورد تفسير قرآن 187
چارچوب نظرى سوم: الگوى نظام معرفت سياسى 190
تعريف نظام معرفت سياسى 190
عقلانيت سياسى 193
عقلانيت معرفت شناختى 193
عقلانيت معناشناختى 194
عقلانيت اخلاقى 196
عقلانيت ابزارى 196
تعريف ارزش هاى پايه 198
تعريف مفاهيم بنيادين سياسى 199
حيات سياسى مطلوب 199
^12^
تبيين جامعه سياسى مطلوب 200
الگوى مفهومى براى فهم حيات سياسى انسان 200
الگوى مفهومى براى فهم جامعه سياسى 201
ارزش هاى كلان و خرد نظام عمل سياسى 201
گزاره هاى اخبارى و انشايى درباره انسان سياسى 202
گزاره هاى اخبارى و انشايى درباره جامعه سياسى 204
گزاره هاى اخبارى و انشايى درباره جغرافياى سياسى 205
گزاره هاى اخبارى و انشايى درباره عمل سياسى 205
گزاره هاى اخبارى و انشايى درباره ساختار سياسى 206
نتيجه 207
نمودار نظام معرفتى سياسى قرآن 210
منابع 211
نمايه
آيات 215
روايات 220
اعلام 222
اصطلاحات 224


13
سخنى با خواننده

پيروزى انقلاب اسلامى و شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى، نويدبخش حضور فعال دين در عرصه هاى سياسى ـ اجتماعى بود. اين ايده، در سطح ملى ترسيم كننده هويت دينى ـ ملى و حيات سياسى ـ اجتماعى ايرانيان و در سطح فراملى تبيين كننده ضرورت بازسازى تمدن اسلامى و اعاده هويت و عزت به مسلمانان در دوران معاصر بود. ترسيم هويت دينى ـ ملى و تلاش براى بازسازى تمدن اسلامى، پرسش ها و معضلاتى جديد را در دو سطح مذكور به وجود آورد كه تا كنون منابع دينى و دينداران در عرصه علوم و مراكز علمى، با آن به طور جدى مواجه نشده بودند. پاسخگويى به اين پرسش ها و معضلات، بى ترديد نيازمند بازنگرى در مبانى و بينش حاكم بر علوم رايج انسانى و اجتماعى در كنار بازگشتى روشمند و نقادانه به سنت فكرى است. اين بازنگرى ضمن فراهم ساختن زمينه هاى لازم براى بهره گيرى از توانمندى هاى سنت و دانش سنتى، امكان استفاده از ظرفيت ها و قابليت هاى علوم جديد در دوران معاصر را به ارمغان مى آورد; بنابراين وظايف مراكز علمى و پژوهشى در جمهورى اسلامى، بسى سنگين است. اين مراكز از سويى، رسالت پاسخگويى به پرسش ها و معضلات فكرى را بر عهده دارند و از سوى ديگر، به فرهنگ سازى و توليد فكر و ا نديشه به عنوان عناصر و لوازم اصلى احياى تمدن اسلامى بايد اولويت دهند.


14

پژوهشكده علوم و انديشه سياسى نيز با تلاش در جهت پاسخگويى به پرسش ها و معضلات فكرى مربوط به حوزه پژوهشى خود و فراهم ساختن زمينه هاى لازم براى بازتوليد فرهنگ سياسى ـ دينى و ارائه دانش سياسى مبتنى بر منابع اسلامى، هويت شناسى و هويت سازى در زمينه هاى فلسفه سياسى، فقه سياسى و علوم سياسى را به عنوان مهم ترين هدف خود دنبال مى كند. اين پژوهشكده با فراهم كردن زمينه هاى رشد نيروى انسانى در عرصه پژوهش هاى سياسى با رويكردهاى فلسفى، فقهى و علمى، تلاش مى كند در جهت عزم و اراده ملى براى احياى تمدن اسلامى گام بردارد.

اثر حاضر محصول تلاش فكرى پژوهشگر فرهيخته آقاى ابوالحسن حسنى و جمعى از پژوهشگران با هدف نظريه پردازى در عرصه مبانى معرفتى تفسير سياسى قرآن نگارش يافته، گامى در جهت فراهم ساختن زمينه هاى لازم براى هويت سازى قرآنى تلقى مى گردد.

بى ترديد اجراى اين پژوهش و غناى علمى آن مديون تلاش هاى ارزنده مدير محترم گروه فقه سياسى آقاى دكتر منصور ميراحمدى، ارزيابان محترم آقايان حجة الاسلام والمسلمين دكتر كاظم قاضى زاده، دكتر سيد صادق حقيقت، مدير محترم امور پژوهشى آقاى رجبعلى اسفنديار، كارشناس محترم گروه آقاى محمود فلاح و متصديان اجرايى پژوهشكده است كه جاى دارد از زحمات و تلاش هاى آنان قدردانى شود.

همچنين از رياست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى حسين توسلى تشكر مى كنم كه بدون حمايت ها و مساعدت هاى بى دريغ و مؤثرشان پژوهش حاضر به سرانجام نمى رسيد.

پژوهشكده علوم و انديشه سياسى، در راستاى ترويج و گسترش علم و


15

دانش، آثار خود را در اختيار جامعه علمى قرار داده، پيشاپيش از انتقادها و پيشنهادهاى علمى همه استادان، صاحب نظران و پژوهشگران محترم استقبال مى كند. اميد است اين فعاليت ها موجبات رشد و پويايى فرهنگ سياسى ـ دينى و زمينه هاى گسترش انديشه سياسى اسلام را فراهم سازد.

دكتر نجف لك زايى

مدير پژوهشكده علوم و انديشه سياسى


16


17

مقدمه

قرآن كتاب خداى تبارك و تعالى است. حق تعالى اين كتاب را از مبدأ علم، ولايت، ربوبيت، حكمت و رحمت بى حدّ خود بر انسان مملوك، عبد، درمانده و سراپا نياز خود نازل كرده است. حق تعالى در كتاب خود، اصول زندگى دينى را براى همه پهنه زمين و براى همه درازاى زمان نگاشته و در تبيين اين امر نكته اى كه موجب نقض و نقص باشد، باقى نگذاشته است; از اين رو هرگاه مشكلى از مشكلات بشرى در حيات او بيشتر جلوه گر شده است، مفسران و قرآن پژوهان در پژوهش هاى قرآنى بدان گرايش يافته اند و نكات اساسى و زيبايى نيز يافته اند. در عصر جديد نيز كه مكاتب فلسفى، اجتماعى، سياسى، اخلاقى و مانند آنها فراوان شده و نظريه پردازى در حوزه علوم انسانى گسترش يافته، نگاه هاى پرسشگرِ مفسران و قرآن پژوهان به اين كتابِ سرشار از معرفت دوخته شده است.

حق تعالى براى اينكه هر شك و ترديدى را از قرآن دور كند، خود به الفاظ و معانى آن تعين بخشيده است (وَما كانَ هـذا القَرآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللّهِ وَلـكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِى بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِـيلَ الكِتابِ لا رَيْبَ فِـيهِ مِنْ رَبِّ العالَمِـينَ)(1) و براى

1. و سزاوار نيست كه اين قرآن، به دروغ، به غير خدا نسبت داده شود، بلكه تصديق چيزى است كه پيش از آن آمده است و شرح كتاب است. هيچ گمانه ترديدپذير در آن نبوده، از طرف پروردگار جهانيان است(يونس: 37).


18

اينكه انسان ها بتوانند از قرآن بهره ببرند و با نور آن، حق را از باطل و ناراستى را از راستى جدا كنند، فهم آن را براى انسان ها ممكن كرده است. (هـذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَهُدىً وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِـينَ);(1) اما قرآن حامل معنايى سنگين است(2) و فهم ژرف آن آسان نيست و به مقدمات معرفتى و شخصيتى كافى نياز دارد.

تفقه در قرآن ـ يعنى فهم هوشمندانه، ژرف و نيكوى معانى قرآن با تأمل در آن ـ مستلزم پاكسازى شخصيت از ناپاكى ها و ايمان به حق و تسليم شدن در برابر آن است، چنان كه خداى متعال در جاى جاى قرآن كريم به تمايز آنان كه در قرآن فقهورزى مى كنند و آنان كه فقهورزى ندارند، اشاره مى كند. افزون بر اين براى فهم قرآن خلاقيت و هوش كافى نيز ضرورى است; اما مقدمات معرفتى فقه قرآن، از سنخ معارف گوناگونى است كه هر مفسرى بايد فراگيرد تا بتواند در بحر عميق معارف قرآنى غوص كرده، از دُرهاى گرانبهاى آن دانه ها برگيرد، مانند اصول و قواعد زبان شناختى، شناخت مدارك و منابع معرفتى تفسير قرآن، مبادى كلامى تفسير قرآن و از اين دست علوم. گفتنى است هرگاه مفسر به تفسير موضوعى بپردازد يا بر آن باشد كه گرايشى را در تفسير خود برجسته سازد، تفسير قرآن، مقدمات تخصصى ترى نياز خواهد داشت.

زندگى دينى همه ويژگى هاى يك زندگى كامل را دارد. در زندگى دينى، هيچ بعدى از ابعاد زندگى انسان و هيچ قوه اى از قواى او تعطيل نمى شود، بلكه همه اين امور در ساختار زندگى دينى با تعريف جايگاه و نقش مناسب اين نحوه لحاظ شده، براى دستيابى به اهداف زندگى دينى جهتمند مى شوند. سياست نيز بعدى غير قابل چشم پوشى از زندگى انسانى است و انسان در زندگى دينى نيز نيازمند

1. اين براى مردم سخنى روشن و براى پرهيزكاران هدايت و اندرز است (آل عمران: 138).

2. «إِنَّا سَنُلْقى عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً»: به زودى كلامى سنگين بر تو نازل مى كنيم. (مزمل: 5) .


19

آن است. حق تعالى در كتاب خويش اصول و قواعد سياستورزى در حيات دينى را به تفصيل بيان كرده است، به گونه اى كه مى توان ادعا كرد يك نظام معرفت سياسى كامل بر اساس آموزه هاى سياسى قرآن كريم قابل تدوين است.

در سال هاى اخير توجه به سياست اسلامى زياد شده است و كتاب ها و مقالات بسيارى دراين باره عرضه شده است. اغلب تفسيرهاى ترتيبى نيز خالى از گرايش سياسى نيستند، حتى اگر گرايش برجسته آنها سياسى نباشد; بنابراين پژوهش در مبانى تخصصى تفسير سياسى براى پشتيبانى علمى چنين تفسيرهايى ضرورى خواهد بود و اين نكته اساس تهيه و گردآورى مقالات اين مجموعه است.

مقاله اول مفهوم تفسير سياسى را بررسى مى كند. اين مقاله نگاشته مرحوم حجة الاسلام امين عظيمى است. ايشان از پژوهشگران جوان قرآنى حوزه علميه قم بود.(1) نويسنده اين مقاله، نسبت به مكاتب و مناهج تفسيرى، موضع خاصى اتخاذ نكرده است، بلكه تلاش كرده در قدم اول تفسير سياسى را نشان دهد. وى در اين مقاله بر آن است كه تفسير سياسى در پايه نخست وظيفه دارد گزاره هايى را از قرآن كريم در پاسخ مسائل حيات سياسى انسان استنباط كند. در پايه بالاتر، تفسير سياسى اغراض و مقاصد سياسىِ قرآن را در دو مرتبه آشكار ساخته، بيان مى كند: 1. كل قرآن، يعنى مرتبه جمع; 2. تك تك آيات به صورت جدا جدا، يعنى مرتبه تفصيل. وى براى رسيدن به تعريف تفسير سياسى، دو جزء مفهوم تفسير سياسى را، جدا از هم تحليل نموده، سپس با اضافه مفهوم تفسير به سياست اين تعريف را عرضه مى كند. در حقيقت، ايشان به تفسير سياسى به مثابه تفسير مضاف

1. وى در سال 1389 در سفر تبليغى به گرجستان در گذشت. اميد است حق تعالى ايشان را با قرآن محشور كند.


20

(تفسيرِ ...) مى نگرد. براى اينكه اين مفهوم شناسى براى علاقه مندان به اسلوب هاى مختلف تفسيرى كارآمد باشد، نويسنده محترم اين تعريف را نسبت به اسلوب هاى مختلف تفصيل داده است و گرايش تفسير سياسى، تفسير موضوعى سياسى، استنطاق سياسى قرآن و پيام هاى سياسى قرآن را تعريف مى كند; البته تصريح دارد كه عبارت «تفسير سياسى قرآن» به گرايش تفسير منصرف است و كاربرد آن در موارد ديگر به قرينه نياز دارد.

مفهوم تفسير سياسى، اولين مسئله از مباحث مقدماتى تفسير سياسى است; زيرا تا اين مفهوم شناخته نشود، نمى توان درباره آن سخن گفت. بر همين اساس مقاله آقاى عظيمى با عنوان «مفهوم شناسى تفسير سياسى قرآن» به عنوان اولين مقاله اين مجموعه انتخاب شد. با وجود توسعه تفسير سياسى در دوره معاصر، مفهوم تفسير سياسى چندان مورد كاوش اهل نظر واقع نشده است. پس اين مقاله از اين جهت اهميت دارد. حجة الاسلام عظيمى در اين مقاله موضع گيرى خاصى نسبت به نحله هاى مختلف تفسيرى ندارد و مقاله او همچون يك مقاله دائرة المعارفى، فقط به اصطلاح تفسير سياسى از جهات گوناگون پرداخته و از هر جهت، تعريفى از آن به دست داده است. مطالعه اين مقاله به هر كس كه در تفسير سياسى پژوهش مى كند، توصيه مى شود.

مفهوم تفسير سياسى، عنوان دانشى از دانش هاست. اين گونه عناوين از اعتبارات اجتماعى اند. پس در تعريف اين مفاهيم در پى تعريف حدى و رسمى رفتن خطاست. اساساً اين نحوه امور در يك فرآيند تاريخى و در ظرف اجتماع توسط افراد متعدد با گرايش ها و بينش هاى متنوع ايجاد مى شوند و نيز هويت آنها وابستگى بسيارى به مبانى معرفتى افراد دارد; به همين دليل نمى توان انتظار يك تعريف دقيق حدى يا رسمى از چنين امورى داشت. با اين حال مى توان با نگاه به


21

دانش به دست آمده، جمع بندى آراى ديگران و نيز با لحاظ مبانى معرفتى خود، تعريفى مناسب از اين گونه هويات ارائه كرد. نويسنده محترم در اين مقاله نيز بر همين مشى حركت مى كند و تلاش مى كند تعريف هايى به دست دهد كه با كمتر ديدگاهى ناهماهنگ باشد.

مقاله دوم در اين مجموعه با عنوان مبانى تفسير سياسى قرآن كريم، نگاشته حجة الاسلام دكتر ميراحمدى، عضو هيئت علمى دانشكده علوم اقتصادى و سياسى دانشگاه شهيد بهشتى است. اين مقاله دو بخش كلى دارد: در بخش نخست، نويسنده موضع خود را نسبت به برخى از مسائل بنيادى مشخص مى كند و در بخش دوم، مبانى سه گانه تفسير، يعنى توحيدى يا خداشناختى، هستى شناختى و انسان شناختى را تبيين مى كند كه به نظر وى مناسبات انسان از نگاه توحيدى قرآن كريم با اين سه مبنا بيان شده است. در بخش نخست، وى موضع واقع گرايانه خود را در معناشناسى تبيين و بر اساس آن، تفسير و فهم را از هم تفكيك مى كند و تفسير را فهم مراد متكلم مى داند كه على الاصول و على الاجمال قابل دستيابى است.

دكتر ميراحمدى با تفكيك دو موضع نسبى انگارانه و واقع گرايانه در معناشناسى، موضع واقع گرايانه را برگزيده، بر اين اساس، تفسير سياسى را به تشريح معناى مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن كريم تعريف مى كند. اين تعريف شامل اسلوب هاى مختلف تفسير كه در مقاله اول معرفى شدند، مى شود. موضع ديگرى كه مطالعه مبانى تفسير سياسى بر آن استوار است، اصل محفوف بودن قرآن بر مفاهيم و آموزه هاى سياسى است كه نويسنده آن را بررسى نمى كند و از آن به اشاره رد مى شود. با اين حال، هر كسى با كمترين آشنايى با كتاب خداى كريم و ديدن مفاهيمى چون عدالت، حكومت، جهاد، اطاعت و مفاهيم و


22

آموزه هاى فراوان سياسى ديگر در قرآن، به سادگى به حقانيت اين موضع پى مى برد.

نكته ديگر اينكه نگارنده فاضل رويكرد خود را در مسير كشف مبانى، رويكرد كلى به جزئى گرفته است. دقت شود كه منظور از كلى و جزئى، اصطلاح منطقى آن يا كل و جزءبودن نيست، بلكه مراد وى فراگيرى و سعه و نيز ضيق و خردبودن آموزه هاى قرآنى است. انتخاب سه محور يادشده در مبانى تفسير سياسى، نتيجه مستقيم اين رويكرد است; زيرا موضوعات كلان قرآن در سه موضوع خلاصه مى شود: اللّه، خلق (آفرينش و هستى) و انسان.

نكته ديگر اين است كه در اين مقاله برخى مفاهيم بررسى شده است كه ظاهراً شبيه عناوين مقاله «مفاهيم بنيادين سياسى در قرآن كريم»اند; براى نمونه در هر دو مقاله مفاهيم توحيد، ربوبيت و انسان در فهرست مقاله به چشم مى خورد; اما دقت نظر نشان مى دهد كه رويكرد دو مقاله در بررسى اين عناوين متفاوت است. مقاله «مفاهيم بنيادين سياسى در قرآن كريم» فقط مفاهيم را معنا مى كند و جهت بنيادى بودن آن را در سياست قرآنى نشان مى دهد; ولى اين مقاله اين مفاهيم را در قالب آموزه هايى بررسى مى كند كه اصول پايه سياست قرآنى به شمار مى روند.

هر دانش و نيز هر امر به مثابه دانش، بر آموزه هايى استوار است كه مى توان از آنها به مبانى ياد كرد. آموزه هايى مبنا به شمار مى آيند كه فهم يا اثبات آموزه هاى آن دانش بر آنها استوار است. مبانى هر دانش از گزاره ها يا نظريه هاى علوم مقدم بر آن دانش به شمار مى آيند و از مسائل خود آن دانش نيستند. موضوع اين نحوه آموزه ها مفاهيم پايه اند و از اين جهت آموزه ها وابسته به مفاهيم پايه در رتبه پسين قرار دارند; اما از آن جهت كه اين آموزه ها مقدمه اى براى فهم و تفسير مفاهيم كليدى به شمار مى روند، نسبت به آنها پيشينى اند.


23

بخشى از اين مبانى، مبانى عام تفسير قرآن كريم اند كه هر گرايش يا رويكردى در تفسير بايد به آنها توجه كند. تمايز مفهومى فهم و تفسير نمونه اى از اين قسم آموزه ها است كه نويسنده محترم به آن اشاره مى كند. آموزه هايى نيز مبناى امكان و تعريف تفسير سياسى اند، مانند محفوف بودن قرآن كريم بر مفاهيم و آموزه هاى سياسى و تعريف تفسير سياسى به مثابه مهارت تشريحى مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن كريم. قسم ديگر مبانى تفسير سياسى كه اين نوشتار تحليل آنها را مسئله اصلى خود مى داند، آموزه هايى اند كه فهم و تفسير مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن بر آنها استوار است. دكتر ميراحمدى نيز با توجه به همين نكته در همان ابتداى مقاله، مبانى تفسير سياسى را بنيان هايى نظرى مى خواند كه بدون توجه به آنها فهم و تفسير مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن كريم امكان پذير نيست و از دو گونه اول مبانى به اختصار مى گذرد. ابتناى فهم تفسير مفاهيم و آموزه هاى سياسى قرآن بر اين آموزه ها به طور عمده از اين جهت است كه موضع ايدئولوژيك فرد را نسبت به پديده سياست تعريف مى كنند، به گونه اى كه شخص، سياست دينى يا به تعبير دقيق تر سياست قرآنى را از اين جهت از سياست غيردينى و غ يرقرآنى تفكيك مى كند.

مقاله سوم از اين مجموعه با عنوان «مفاهيم بنيادى سياسى در قرآن» به قلم نگارنده اين سطرهاست. بخش اول اين مقاله مقدمه اى براى تعريف مفاهيم بنيادى است. تعريف مفاهيم بنيادى به شيوه حدى و رسمى انجام نمى پذيرد; زيرا اين مفاهيم از سنخ اعتبارات انسانى و نيز از مقولاتى اند كه در طول تاريخ به تدريج به دست آمده اند و اغلب به اهداف اعتبار معنا و عوارض آن و نه به ماهيت معنا اشاره دارند و نيز ضرورت و دوام واقعى آن عوارض از مقوّمات اين تعريف ها به شمار نمى آيد، بلكه دوام و ضرورت عرفى يا عقلايى براى اين گونه


24

تعريف ها كافى است. اين تعريف ها به حدس متكى اند; اما كاربردهاى قرآنى واژگان مربوطه، تحليل ساختار معنايى مفاهيم بر اساس قرآن و آراى لغت شناسان، پشتوانه اين گونه حدس ها هستند.

علم مجموعه اى از نظريه ها و گزاره ها درباره يك محور معين با وحدتى عقلايى است. علوم حقيقى براى كشف و تبيين يك واقعيت كلانِ مؤثر در حيات انسانى تدوين مى شوند و علوم اعتبارى براى انشاى يك پديده كلان در حيات انسانى و نظام مندكردن اعمال و رفتارهاى انسانى در سطح كلان اعتبار مى شوند. در واقع، هر علمى، چه علوم حقيقى و چه علوم اعتبارى، براى پاسخ به مجموعه اى از نيازهاى همبسته و عمومى انسانى تدوين و تأسيس مى شود.

هر علمى به مفاهيم ويژه خود نياز دارد تا پژوهشگر به واسطه آن مفاهيم درباره مسائل آن علم بينديشد و پاسخى مناسب براى آنها بيابد و نيز بتواند انديشه ها و يافته هايش را در حوزه موضوع و مسائل آن علم به ديگران برساند. مفاهيم علمى در يك رده نيستند و با توجه به نقش معرفتى اى كه در هر علم ايفا مى كنند، مى توان آنها را طبقه بندى كرد. مفاهيم بنيادين در ايفاى چنين نقشى در رتبه نخست قرار مى گيرند.

مفاهيم بنيادين يك علم (يا يك پژوهش) را با توجه به واقعيت هاى يادشده درباره علوم و با ويژگى هاى زير تعريف مى كنيم:(1)

* در تعريف هويت دانش و جايگاه آن در طبقه بندى علوم مؤثر باشد، مانند مفهوم كسب معرفت در منطق.

* در معناداركردن پرداختن به پرسش هاى اصلى آن علم (يا پژوهش)

1. اين تعريف از جايى گرفته نشده است، بلكه با توجه به انواع كاربرد واژه مفهوم بنيادين در آثار مختلف، ارائه شده است.


25

نقش اساسى داشته باشد; به عبارت ديگر با توجه به آن مفاهيم براى ما روشن شود پرداختن به علم (يا پژوهش) مورد نظر بر اهمال آن ترجيح دارد، مانند مفاهيم امر مولا و فعل عبد براى علم فقه.

* در فهم پذيرى پرسش هاى اصلى يا گزاره هاى كليدى آن علم نقشى اساسى داشته باشد، مانند مفهوم در علم منطق.

* در فهم پذيرى مفاهيم ديگر آن علم نقشى اساسى داشته باشد، مانند مفهوم فعل در فقه.

* جايگاه محكى آن مفهوم در نيازهاىِ همبسته اى كه آن علم در پاسخ به آن نيازها تدوين شده است، اساسى باشد. چنين جايگاهى به دو صورت تعريف پذير است:

الف) محكى آن مفهوم، نيازى مقدم و اساسى نسبت به نيازهاى ديگر باشد، مانند امنيت در جامعه سياسى براى علوم سياسى.

ب) محكى آن در برآوردن نيازهاى مد نظر آن علم، اساسى باشد، مانند قدرت در جامعه سياسى براى علوم سياسى.

وجود هر يك از اين ويژگى ها به عنوان تعريف عملياتى براى شناسايى مفاهيم بنيادى، ملاك مناسبى براى تمييز مفاهيم بنيادى است.

مفاهيم بنيادين را مى توان به اعتبار برون علمى و درون علمى، دو قسم دانست. مفاهيم بنيادين برون علمى را مفاهيم پايه و مفاهيم بنيادين درون علمى را مفاهيم كليدى خواهيم ناميد.(1)

مفاهيم پايه چند قسم اند، از جمله:

* مفاهيمى كه معنادارى تأسيس آن علم يا پرداختن به پژوهش مورد

1. اين تقسيم از جايى گرفته نشده و قرارداد همين پژوهش است.


26

نظر، بر فهم آنها استوار است.

* مفاهيم ناظر بر حقايقى كه هويت علم با توجه به آن حقايق تعريف مى شود.

* مفاهيمى كه عقلانيت گزاره هاى آن علم با توجه به آن مفاهيم تعريف مى شود.

* مفاهيمى كه در فهم پذيرى پرسش هاى اصلى علم دخيل اند.

از ويژگى هاى مفاهيم پايه اين است كه بدون اينكه به صراحت در مسائل يا گزاره هاى علم ذكر شوند، در جاى جاى علم تأثيرى قوى دارند و غالباً به صورت ناخودآگاه و ارتكازى در ذهن عالمان قرار دارند.

مفاهيم كليدى، موضوع مسائل اصلى علم اند و در واقع مفاهيمى بنيادينى هستند كه جايگاه محكى آنها در نيازهاى انسانىِ مورد توجهِ آن علم اساسى است و در تأسيس علم، دغدغه اصلى متوجه آنهاست. از ويژگى هاى مهم مفاهيم كليدى اين است كه فهم درست و دقيق آنها موجب فهم درست و دقيق مسائل علم مى شود و نيز در ساختار علم و طراحى مدل هاى مفهومى، بيشترين تأثير را دارند.(1)

مقاله چهارم الگوى خط مشى هاى سياسى در قرآن را بررسى مى كند. اين مقاله نگاشته حسين احمدى سفيدان است. با توجه به اينكه در جامعه اسلامى، قرآن كريم اصلى ترين منبع براى سياستگذارى و تعيين خط مشى است و انتظار مى رود كه اصول و خط مشى هاى كلان جامعه از قرآن استخراج و خط مشى هاى عمومى در راستاى اين خط مشى ها تعيين گردد، خط مشى هاى سياسى قرآن

1. توجه شود كه در اين پژوهش تعريف مفاهيم كليدى، شامل مفاهيم بديهى يك علم نمى شود; اگرچه مفاهيم بديهى هر علمى درون علمى بوده، بنيادين نيز هستند.


27

استخراج و طبقه بندى شد. مؤلف بر اين اساس خط مشى ها را به دو دسته خط مشى هاى كلان و خُرد تقسيم كرده است.

نويسنده مدعى است خط مشى هاى كلان از قرآن قابل استخراج اند; اما با توجه به اينكه قرآن به كليات پرداخته است، خط مشى هاى خُرد در اين كتاب آسمانى بررسى نشده است; چرا كه خط مشى هاى خُرد(عمومى) در هر جامعه با توجه به موقعيت هاى سياسى و اجتماعى فرق مى كنند. در هر حال خط مشى هاى عمومى بايد در راستاى خط مشى هاى كلان تعيين گردند.

مقاله پنجم نيز از نگارنده اين سطرها با عنوان «گونه شناسى آموزه هاى سياسى قرآنى»، در پى ارائه چارچوبى نظرى براى اين گونه شناسى است. اين مقاله بر چند پيش دانسته متكى است: 1. دين مدارى مستلزم سيطره دين بر همه شئون حيات بشرى است; 2. قرآن منبع و مدرك اول براى معرفت دينى است; 3. قرآن كتابى جامع براى تبيين حيات دين مدارانه است و بنابراين اصول و پايه هاى حيات سياسى دينى را به صورت يك نظام معرفت سياسى ترسيم مى كند. بر همين اساس است كه از سه مدل پيشنهادى، دو مدل پذيرفتنى به نظر نمى رسند; زيرا از ترسيم يك نظام معرفت سياسى ناتوان اند; اما مدل سوم يك نظام معرفت سياسى پيشنهاد مى كند كه مى توان آن را اصل در نظر گرفت و با يارى سنت معصومان(عليهم السلام) و عقل و بنائات عقلاييه به توسيع اين نظام پرداخت.

گونه شناسى آموزه هاى سياسى قرآن نسبت به تفسير سياسى قرآن از جهتى پيشينى و از جهتى پسينى است. تا آموزه هاى سياسى قرآنى به دست نيايند، دسته بندى آنها ممكن به نظر نمى رسد. از طرف ديگر، اين دسته بندى است كه به ما مى گويد انتظارِ چه نحوه آموزه سياسى از قرآن كريم معقول است. راه حل مسئله، رفت و برگشتى بين اجمال و تفصيل است. مى توان با تحليل هاى كلامى و معرفتى،


28

شناختى اجمالى از سياست هاى قرآنى داشت و گونه شناسى را از همين شناخت اجمالى شروع كرد. سپس با ورود به تفسير سياسى قرآنى مى توان گونه شناسى را تكميل كرد تا راه براى پژوهش هاى كامل تر در تفسير سياسى باز شود. اين شناخت اجمالى، شناختى است كه از سنخ مطالب مقالات پيشين اين مجموعه به دست مى آيد.

در انتخاب اين مقالات و موضوع آنها يك نكته مهم مد نظر بود و آن نكته اين بود كه اين مجموعه مقدمه اى براى معرفت سياسى جامع قرآنى باشد. مقاله اول تفسير سياسى را تعريف مى كند و اين در واقع تعريف موضوع است. چهار مقاله بعدى مبادى اوليه تفسير سياسى را تبيين مى كنند، به گونه اى كه هم امكان تفسير سياسى و هم تصوير اجمالى آن روشن شود.


29

مفهوم شناسى تفسير سياسى قرآن

امين عظيمى(1)

مقدمه

در سال هاى اخير كتاب ها و مقالات فراوانى درباره روش ها و گرايش هاى تفسيرى نوشته شده است. اين رويكرد، توليد علم در حوزه روش شناسى تفسير و تحول كيفى آن را در پى خواهد داشت. يكى از مواردى كه لازم است پژوهش هاى جامع و دقيق درباره آن صورت گيرد، مباحث مربوط به سياست و ارتباط آن با قرآن و روش ها و اصول و قواعد كشف مباحث سياسى و حكومت دينى از قرآن كريم است. در اين راستا كارهايى عينى با عناوين قرآن و سياست يا نظام سياسى اسلام و حكومت دينى و... صورت گرفته است، لكن به حوزه معرفت شناسى تفسيرى مربوط نمى شود. براى ورود به اين گونه مباحث بايد نخست با خصوصيات و مباحث كلى مربوط به اين مباحث به خوبى آشنا شد و سپس درباره آنها به مطالعه پرداخت. اولين گام در مباحث درجه دوم مربوط به تفسير سياسى، ترمينولوژى اين بحث و بحث در چيستى اين عنوان و ماهيت تفسير سياسى است.

1 پژوهشگر(متوفاى 1389 در سفر تبليغى به گرجستان).


30

نوشتار حاضر در صدد است تا حدى كه در توان نگارنده است، اين موضوع را مورد توجه قرار دهد.

در اين مقاله نخست تعريف تفسير قرآن و سپس تعريف سياست در لغت و اصطلاح مطرح مى شود و در مرحله سوم با تلفيق اين دو واژه به تعريف تفسير سياسى مى پردازيم; اما از آنجا كه اصطلاح تفسير سياسى مفهومى كلى است كه مى تواند مصداق هاى مختلفى داشته باشد، در مرحله چهارم، مصداق هاى مختلف آن را ذكر مى كنيم تا مقدار و چگونگى شمول آن بر اين مصداق ها روشن شود. در مرحله پنجم عنوان هايى مى آيد كه به ظاهر تفسير سياسى نيستند; اما از مراحل ابتدايى و انتهايى آن و گام هايى پس از آن هستند. در مرحله نهايى، براى روشن تر شدن مفهوم تفسير سياسى، مواردى را مطرح مى كنيم كه با تفسير سياسى ارتباط تنگاتنگ دارند و وامدار يا كمك كار تفسير سياسى اند.

تعريف تفسير

تعريف لغوى: تفسير، باب تفعيل از «فسر»، مقلوب از «سفر» و به معناى بيان و كشف است، چنان كه «اسفر الصبح» يعنى صبح روشن شد.(1)

تعريف اصطلاحى: در اصطلاح محققان و مفسران، تعريف هاى بسيارى دراين باره وارد شده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

1. تفسير علمى است كه به كمك آن، كتاب الهى را كه بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نازل شده است، مى فهميم و معانى اش بيان مى گردد و احكامش استخراج مى شود و... .(2)

1. ابن منظور; لسان العرب; ج 5، ص 55 . رضا مهيار; فرهنگ أبجدى عربى ـ فارسى; ص 63. خليل بن احمد فراهيدى; كتاب العين; ج 7، ص 247. فخرالدين طريحى; مجمع البحرين; ج 3، ص 438. جلال الدين سيوطى; الاتقان فى علوم القرآن; ج 2، ص 549 .

2. بدرالدين زركشى; البرهان; ج 2، ص 162.