فهرست عناوين |
گردآورندگان:
مصطفى جمالى، على اصغر كوثرى
و مهدى قربان زاده
دفتر جنبش نرم افزارى و توسعه علوم اسلامى
1385
خداوند متعال را سپاس گزاريم كه روزگار ما را مقارن با بزرگ ترين انقلاب قرن و سرآغاز عصر حاكميت ايمان قرار داد. بى شك انقلاب اسلامى به تعبير امام راحل (ره) انفجار نور در اوج ظلمت و تاريكى تمدن مادى و حاكميت سياه و ظلمانى قدرت هاى شيطانى بود كه «يخرجهم من الظلمات الى النور». انقلاب شكوه مند اسلامى، در سايه ى هدايت و رهبرى آن پير روشن ضمير توانست توفان هاى سهمگين حوادث بى شمار را پشت سرنهد و به لطف الهى در زمينه ى سياسى تثبيت گردد.
اينك پس از گذشت 27 سال از پيروزى انقلاب مبارك اسلامى، جامعه ى فرهيخته كشور در پى دعوت رهبر فرزانه ى انقلاب، با ظرفيت جديدى در عرصه ى توليد علم و انديشه روبه رو است و اين باور تقويت شده است كه وارثان دو تمدن اسلامى و ايرانى مى توانند انقلابى ديگر اما اين بار در عرصه ى فرهنگ بيافرينند و با ترسيم « فرهنگ انقلاب اسلامى»، احياگر تمدن فراموش شده باشند.
گرچه اين راه، دشوار و پرمخاطره است، بايد از نقطه اى آغاز و با همّتى مثال زدنى، تداوم يابد. بى ترديد، اين ظرفيت در نخبگان جامعه ى اسلامى در «حوزه»، «دانشگاه» و «نظام اجرايى» وجود دارد. سازمان دهى اين ظرفيت ها، نقطه ى آغاز اين حركت عظيم علمى خواهد بود.
«معاونت پژوهشى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم» يكى از مراكزى است كه از همان آغاز خود را مخاطب پيام رهبر معظم انقلاب مدظله العالى دانست و با احساس وظيفه وارد اين عرصه شده و با تشكيل «دفتر جنبش نرم افزارى و توسعه علوم اسلامى» مجموعه اى از فعاليت هاى متنوع را در اين جهت سامان بخشيد. اين مجموعه با عنوان «نهضت نرم افزارى از نگاه مقام معظم رهبرى» دومين اثر از مجموعه پژوهش هاى اين دفتر با عنوان «ادبيات نهضت نرم افزارى» مى باشد. اين كتاب به منظور آشنايى با انديشه هاى رهبر معظم انقلاب اسلامى در مورد مؤلفه هاى عام انقلاب فرهنگى و توليد علم به زيور طبع آراسته شده است. اولين اثر از اين مجموعه با عنوان «نهضت علمى و فرهنگى از نگاه امام خمينى(ره)» منتشر گرديده و نيز اثر ديگر از اين مجموعه جريان شناسى ديدگاه هاى نخبگان علمى در اين موضوع انتشار خواهد يافت.
در اين جا شايسته است از كوشش خستگى ناپذير محققين گرامى آقايان مصطفى جمالى، على اصغر كوثرى و مهدى قربان زاده كه در مدت زمان كوتاهى اين تحقيق ارزشمند را به پايان رسانده اند، و همچنين از كليه همكارانى كه در ارزيابى و آماده سازى اين اثر مشاركت داشته اند تقدير و تشكر نماييم.
همچنين جا دارد از بذل مساعى اعضاى محترم شوراى پژوهشى اين دفتر بويژه رياست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى دكتر محمد تقى سبحانى، در ارائه رهنمود و بازخوانى مطالب، تقدير و تشكر كرده و دوام توفيقات ايشان را از خداوند متعال مسئلت نماييم.
اميد است، دانش پژوهان، محققان، انديشمندان، و مديران فرهنگى و علمى با بهره گيرى از رهنمودهاى راهبردى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى به الگوهاى مناسبى در تبيين مفهومى و ساماندهى نهضت توليد علم دست يابند.
انه ولى النعم
مدير دفتر جنبش نرم افزارى و توسعه علوم اسلامى
على اصغر نصرتى
مدتى است كه مقام معظم رهبرى مدظله العالى سكان دار حركت تكاملى نظام اسلامى، موضوع «نهضت نرم افزارى» را مهم ترين نياز علمى جامعه تشخيص داده اند و بارها در مجامع حوزوى و دانشگاهى بر ضرورت تحقق آن تأكيد داشته اند.
اگر چه اين موضوع به دنبال موضوعاتى هم چون «انقلاب فرهنگى»، «اسلامى شدن دانشگاه ها» و «بالندگى حوزه هاى علميه» مطرح شده است كه همگى از ضرورت تدوين «ايدئولوژى انقلاب» حكايت دارند، اما با اين حال موضوع «نهضت نرم افزارى» به صورت خيلى شفاف و صريح نشان خلأيى است كه در اين مقطع از تاريخ انقلاب، نظام اسلامى با آن مواجه است و گوياى اين نكته مهم است كه مهم ترين آسيب جدى نظام در اين مقطع از تاريخ، نبود دانش هاى مناسب جهت اداره مطلوب نظام اسلامى مى باشد و تلاش هاى انجام گرفته در حوزه و دانشگاه پس از 26 سال عمر با بركت نظام در عين ارج گذارى، در رفع اين خلأ ناكافى بوده و هنوز نظام اسلامى با اين چالش مهم روبه روست.
مهم ترين ركن مهندسى هدايت نظام اسلامى، علومى است كه بر اساس آنها تصميم سازى و تصميم گيرى هاى نظام در سطوح خرد و كلان و در ابعاد مختلف سياسى، فرهنگى واقتصادى اتخاذ مى شود. بر اين اساس اگر انقلابى نتواند پس از ساختار شكنى و فروپاشى نظام گذشته، ساختارها و نظام هم آهنگ اداره جامعه را مبتنى بر اصول و اهداف خود ارائه دهد، آن انقلاب در سطح شعارها باقى خواهد ماند و پس از چندى، از آن، جز سرود و پرچم، چيزى برجا نخواهد ماند.
طراحى ساختارها و سيستم جامع و هم آهنگ براى اداره ى جامعه در اين عصر پيچيدگى هاى روزافزون در گام آغازين، نيازمند توليد علوم كارآمد و نظريه ها و اطلاعات هدف مند مى باشد.
اگر دنياى مادى توانست پس از چند سده تمام علوم مورد نياز خود را جهت ساخت جامعه و تمدن مادى توليد كند و به سمت ساخت جامعه جهانى بر محور ارزش ها و مفاهيم خود پيش رود، جامعه اسلامى هم بايد بتواند علوم بومى و دينى خود را توليد كند تا از حالت انفعال و تسليم محض در برابر علوم وارداتى بيرون آيد و عرصه جهانى را به تسخير انديشه و فرهنگ ناب اسلامى درآورد.
از همين رو نهضت نرم افزارى را بايد جزو مسائل «راهبردى» نظام اسلامى به شمار آورد كه هر گونه برخورد نامناسب يا سهل انگارى در خصوص آن، نظام را با بحران هويت و كارآمدى در سطح ملى و بين المللى روبه رو مى كند. بر اساس همين حساسيت، مقام معظم رهبرى علاوه بر مطالبه ى جدى اين مهم از نهادهاى مولد فكر در جامعه، خود رأساً ابعاد و زواياى مختلف اين موضوع را در مجامع مختلف فرهنگى و علمى مطرح فرمود.
لذا لازم است در گام نخست اين موضوع و ابعاد و زواياى آن در كلام مقام معظم رهبرى به خوبى روشن گردد تا بر اساس آن، ادبيات مشتركى در بين
نخبگان علمىفرهنگى شكل بگيرد; ادبياتى كه در آن اهداف، گستره و راهبرد اين حركت و خيزش عظيم علمى به خوبى روشن گردد.
تحقيق حاضر در راستاى تحقق همين هدف صورت گرفته، در آن سعى شده است تمامى رهنمودهاى رهبرى حول اين موضوع و موضوعات مرتبط با آن بررسى شود. اين تحقيق سه بخش دارد: محتوا و مؤلفه هاى مفهوم نهضت نرم افزارى بر اساس انديشه والاى مقام معظم رهبرى; مهم ترين اركان برنامه تحقق اين نهضت (موانع و راهكارهاى تحقق نهضت نرم افزارى); رهنمودهاى ايشان در باب وظايف حوزه ها، دانشگاه ها و نهادهاى اجرائى نظام اسلامى در تحقق اين نهضت.
ان شاء ا... توانسته باشيم در سايه اين تحقيق به عمق انديشه معظم له در اين موضوع مهم پى برده باشيم و بتوانيم رهنمودهاى ايشان را نصب العين حركت علمى فرهنگى خود قرار دهيم. گفتنى است كه به دليل محدوديت زمان تحقيق و ضرورت ارائه سريع تر اين ديدگاه ها به جامعه نخبگان، تنها بخش هاى اصلى تر از رهنمودهاى ايشان بررسى و تحليل شده; اميد است در پژوهشى جامع تر، همه ابعاد مسئله در سخنان رهبرى ملاحظه و بررسى گردد.
مصطفى جمالى، على اصغر كوثرى
و مهدى قربان زاده
محتواى نهضت نرم افزارى
مهم ترين محور در انديشه ى مقام معظم رهبرى «دام ظله العالى» توجه ايشان به موضوع نهضت نرم افزارى است. لذا در اين بخش ابتدا مؤلفه هاى مفهومى نهضت نرم افزارى را بررسى كرده، سپس مبانى واصول موضوعه ى نهضت نرم افزارى بيان مى گردد و در آخر، گستره ى نرم افزارى و حوزه هايى از علوم كه مى بايست در آنها تحول جدى صورت گيرد، بررسى مى شود.
مفهوم، ضرورت و اهداف نهضت توليد علم
موضوع نهضت نرم افزارى و توليد علم در سال هاى اخير بارها از سوى مقام معظم رهبرى مطرح گرديده است. لازم است در ابتدا مفهوم نهضت نرم افزارى و توليد علم مبتنى بر نظريات ايشان مشخص گردد تا براساس آن، گستره ى مفهومى، ضرورت و اهداف اين نهضت به خوبى تبيين شود. البته نبايد انتظار داشت كه مفاهيم و واژگان بحث در سخنان ايشان به صراحت و روشنى تعريف شده باشد ولى از مضامين سخن مى توان مراد و منظور را دريافت.
بر اين اساس، در اين فصل مفهوم، ضرورت و اهداف نهضت نرم افزارى بررسى مى شود.
شناخت مفاهيم كليدى در بحث نهضت نرم افزارى ما را در درك بهتر از منظور رهبرى انقلاب رهنمون خواهد ساخت. عمده ى كلماتى كه در خصوص نهضت نرم افزارى در سخنان معظم له يافت مى شوند واژه هايى چون: «نرم افزار، توليد علم و نهضت نرم افزارى» است.
در سخنان رهبر معظم انقلاب تعريفى صريح از مفهوم نرم افزار بيان نشده است، اما با تأمّل در مجموع پيام ها،كلمات و سخنانى كه در اين باره بيان فرموده اند مى توان دريافت كه نرم افزار در نگاه ايشان به معناى عامى اطلاق مى گردد كه شامل همه دانش هاست، لذا ايشان هم حوزه و هم دانشگاه را مخاطب پيام خود و مسئول پى گيرى اين امر مى دانند.
وقتى از علم صحبت مى شود، ممكن است در درجه ى اول علوم مربوط به مسائل صنعتى و فنى به نظر بيايد ]...[ اما من به طور كلى و مطلق اين را عرض مى كنم، علوم انسانى، علوم اجتماعى، علوم سياسى، علوم اقتصادى و مسائل گوناگونى كه براى اداره يك جامعه و يك كشور به صورت علمى لازم است، به نوآورى و نوانديشى ـ يعنى اجتهاد ـ احتياج دارد.(1)
بدون درگير شدن با مباحث علمى و لغوى درباره ى معناى توليد، مقصود مقام معظم رهبرى از «توليد علم» ايجاد افق ها و راه هاى جديد در مجموعه علوم و شكستن مرزهاى علوم موجود مى باشد. در تاريخ علم، بسيارى از رشته هاى علمى و نظريه هاى آن وجود نداشت، و به تدريج در اثر تلاش هاى جمعى ايجاد گرديد. بشر روز به روز براى رسيدن به كارآمدى هاى گوناگون و بالاتر، افق هاى جديدترى از علوم گشوده و نظريه هاى قوى ترى به دست آورده است. تئورى هاى قوى تر نيز باعث «سرعت، دقت و كارايى» بالاترى در توسعه جامعه گرويده اند، لذا ما هم مى توانيم در ميدان هاى گوناگون و در فضاى معرفت علمى امروز به توليدات جديد برسيم.
چند سال پيش، اول بار در دانشگاه امير كبير، مسأله ى جنبش نرم افزارى را مطرح كردم و آن يعنى اين كه در زمينه ى علم، توليد علم و شكستن مرزهاى علم، يك جنبش و يك حركت عظيم به وجود بيايد... جنبش نرم افزارى، يعنى در معرفت علم ننشينيد دست خود را دراز كنيد تا ديگران بكارند و ميوه چينى كنند وهر مقدار از ميوه را كه لازم نداشتند، بياورند در دست شما بگذارند. برو بكار، برو آبيارى كن، بر روى بنايى كه ديگران ساخته اند، بنا بساز; اين هدف ما بود. عده اى مى گفتند ما نمى فهميم! الان هم از گوشه و كنار شنيده ام كه عده اى سخنان يأس آفرين مى زنند: مگر ما مى توانيم؟ بله، مى توانيم. ما در ميدان هاى گوناگون و در فضاى معرفت علمى امروز دنيا مى توانيم كارهايى بكنيم كه هنوز در دنيا نو باشد; اين در همه ى زمينه ها كاملا امكان پذير است.(1)
ممكن است عده اى خرده بگيرند كه چگونه مى توان علم را توليد كرد؟ در حالى كه در فن آورى، علوم دانشگاهى و علوم انسانى از دنياى غرب عقب هستيم و عملا مقلّديم، ولى با اين حال مقام معظم رهبرى معتقدند كه با همت عالى و آرمانى، و «انديشه» و «روش» نوين مى توان از اين بن بست خارج شد.
امروز همه ى همت ما اين است كه نه فقط علم، بلكه فرآورده هاى عملى و تكنولوژى و خرده تكنولوژى را از آنها ياد بگيريم و از آنها تقليد كنيم; اين كارى نيست كه يك ملت بايد به آن همت بگمارد. البته اين كارها بايد بشود و چاره اى نيست. وقتى انسان چيزى را ندارد، آن را از كسى كه دارد، مى گيرد. وقتى ساختِ آن را بلد نيست از كسى كه بلداست ياد مى گيرد. در اين شكى نيست، اما بايد راه نو و فكر نو و بُن بست شكنى را وجهه ى همت خود قرار دهد.(2)
2 . رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از برگزيدگان المپيادهاى جهانى و كشورى و افراد ممتاز آزمون هاى 80 و 81، 3/7/1381.
براين اساس، توليد در نظر رهبرى معناى خاصى دارد كه بيشتر به نوانديشى علمى اطلاق مى شود و اين معنا دقيقاً در مقابل ديدگاهى است كه خط تحجّر، تقليد يا ترجمه را در حوزه علوم دنبال مى كند.
يكى از وظايف مهم دانشگاه ها عبارت است از: نوانديشى علمى. مسئله تحجّر فقط بلاى محيط هاى دينى و افكار دينى نيست. در همه محيط ها، تحجر، ايستايى و پاى بند بودن به جزمى گرايى هايى كه بر انسان تحميل شده بدون اين كه متعلَق درستى به دنبال باشد يك بلاست. آن چه كه براى يك محيط علمى و دانشگاهى وظيفه آرمانى محسوب مى شود، اين است كه در زمينه مسائل علمى نوانديش باشد.(1)
همواره نيازهايى خاص، انديشمندان جامعه را به فكر توليد يك نظريه سوق مى دهد; هم چنين نيازها و دانش هايى كه در يك بستر فرهنگى اجتماعى ويژه پديد مى آيند بار فرهنگى خاص آن جامعه را به همراه دارند، بنابراين معنا ندارد كه ما يك سره و چشم بسته افكار ديگران راترجمه كرده و آن را وحى مُنزَل تلقّى كنيم. اگر هم قرار است علوم را وارد كنيم بايد در راستاى حفظ و ساخت تمدن اسلامى و فرهنگ بومى خودمان كه همان فرهنگ غنى ايرانى، اسلامى است دست به انتخاب بزنيم. اما با اين حال باز هم بايد دقت داشته باشيم كه حتى بومى سازى هم راه كار اساسى و استراتژيك نيست، بلكه بومى سازى راه كار دوران گذار است و راه حل واقعى و استراتژيك ابتكار، اجتهاد و توليد است.
راه حل واقعى اين است كه يك ملت خودش باشد، با مغز خودش فكر كند، با چشم خودش ببيند، با اراده ى خودش انتخاب كند، آن چه را هم انتخاب مى كند، آن چيزى باشد كه برايش مفيد است. ما بايد با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حفظ تمدّنمان، با دست و بازوى خود كار كنيم و فقط ترجمه، كار منحصر ما نباشد. بعضى ها حتى فكر را هم ترجمه شده قبول مى كنند. حاضر نيستند آن را با معيار بسنجند، مى گويند چون فلان روان شناس يا فلان جامعه شناس يا فلان اقتصاددان اين طور گفته و اين فرمول را داده، ديگر برو برگرد ندارد، اگر كسى بر خلاف او حرف زد، مثل اين كه كفر گفته است! چهار صباح ديگر آنها از حرف خودشان بر مى گردند و حرف ديگرى مى زنند، باز اين آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحليل قبول مى كند! براى يك كشور اين بدبختى است. راه حل واقعى اين است كه يك ملّت با دست خود كار كند، با فكر و مغز خود بينديشد و اجتهاد كند و با ابتكار خود پيش برود، ضمن اين كه از همه تجارب هم استفاده كند.(1)
تمام انقلاب هاى علمى در دنيا حاصل خدشه در نظريه هاى سابق بوده است; ازاين رو دانشمندان كشور بايد جرأت شكستن مرزهاى دانش را به خود بدهند.
آن چيزى كه در فضاى علمى ما مشاهده مى شود كه به نظر من يكى از عيوب بزرگ محسوب مى گردد اين است كه ده ها سال است كه ما متون فرنگى و خارجى را تكرار مى كنيم، مى خوانيم، حفظ مى كنيم و بر اساس آنها تعليم و تعلّم مى كنيم، اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمى يابيم، بايد متون علمى را خواند و دانش را از هر كسى فرا گرفت، اما علم در روند تعالى خود، با روح هاى قوى و استوار و كارآمدى كه جرأت پيشبرد علم را داشته باشند، همراه بشود تا بتواند پيش برود، انقلاب هاى علمى در دنيا اين گونه به وجود آمده است.(2)
2 . رهبر معظم انقلاب در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه صنعتى امير كبير، 9/12/1379.
ممكن است كشورى در ساحت آموزش به لحاظ كميت قوى باشد و فارغ التحصيلان زيادى تحويل جامعه داده باشد يا حتى بالاتر، ممكن است پژوهش گران فراوانى داشته باشد ليكن با اين حال از لحاظ توليد علم جزو كشورهاى فقير دنيا باشد. بنابراين آن چه در نظام آموزش واجد اهميت حياتى است جهت گيرى آموزش مولّد در راستاى توليد دانش بومى است.
ما نبايد به فراگيرى قانع باشيم، بايد هدف تحقيق و آموزش ما توليد علم باشد; يعنى رسيدن به آن جايى كه نوآورى هاى علمى در فضاى موجود بشرى، از آن جا شروع مى شود. ما از لحاظ استعداد نسبت به كسانى كه دانش را در دنيا توليد كردند، گسترش دادند، پيش بردند، بر اساس دانش، فن آورى هاى پيچيده را به وجود آوردند، كمبود نداريم.(1)
در توليد علم نكته مهم، تفاوت گذارى بين آموزش مولد و آموزش مصرف گراست.
آن چيزى كه به نظرم از همه مهم تر مى آيد، اين است كه همت جامعه علمى ما بايد به توليد علم گماشته شود. ما بايد به ترجمه و فراگيرى اندوخته هاى ديگران اكتفا نكنيم. نه اين كه فرا نگيريم، هيچ كس نمى گويد فرا نگيريم; چرا بايد فرا گرفت، ليكن علم را بايد توليد كرد.(2)
اجتهاد واقعى و توليد معرفت دينى جديد و كار آمد در حوزه، نه تكرار سخنان بزرگان و نام آوران حوزه، كه كشف و طرح ديدگاه هاى جديد است. از اين رو نبايد گمان كرد كه معناى توليد علم در حوزه صرف يك «تأليف جديد» از مطالب گذشته، بلكه رسالتى است در راستاى «توليد فكر تكاملى» و ناظر به نيازهاى امروز سراسر عالم.
2 . رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از برگزيدگان المپيادهاى جهانى، كشورى و افراد ممتاز آزمون هاى سال 80 و 81، 3/7/1381.
اگر از كلام صحبت مى كنيم، فوراً ذهن به نوشتن چهار كتاب كلامى نرود. كار حوزه انتشار كتاب هاى بيشتر نيست، بلكه «توليد فكر تكاملى» است. چنان چه توليد افزايش يافت، نوبت به نشر هم مى رسد. نشر مسئله ى دوم است.(1)
جنبش يا نهضت يك حركت بزرگ و فراگير اجتماعى است كه در راستاى جريان سازى نسبت به موضوعى خاص صورت مى گيرد. مراد از نهضت نرم افزارى از ديدگاه مقام معظم رهبرى، تلاش فراگير در جهت تحول بخشى به فرهنگ جامعه براى ايجاد خود باورى و عزت نفس است.
خودباوريى كه در پرتو آن نه تنها از تقليد و مصرف گرايى عار داشته باشيم كه خود را در تمام ساحت هاى حيات فردى و جمعى توان مند و موظف به ايجاد تحول بنيادين، روزآمد، دين مدار، كارآمد، بومى و استكبار ستيز بدانيم.
فضاى عمومى كشور بايستى فضاى ترويج، توليد، گسترش و تحقيق علم و پرورش عالم و محقّق باشد. وقتى فضاى عمومى اين طور شد، معنايش اين نيست كه لزوماً در همه ى خانه ها يا در هر نقطه اى از جامعه بايستى علم به وجود بيايد. نه، بلكه علم لازم است در نقطه ى مناسب خودش به وجود بيايد. فضا، فضاى علمى خواهد بود; فضاى تحقيقى خواهد بود; منتها بديهى است كه وقتى فضاى علمى در كشور به وجود بيايد، اين علم و تحقيق در نقطه ى مناسب و متناسب رشد خواهد كرد; مثلا در دانشگاه ها، پژوهشگاه ها و از اين قبيل مراكز.(2)
2 . رهبر معظم انقلاب در ديدار با جوانان نخبه، 21/11/1382.
مهم ترين چالشى كه نظام مقدس اسلامى، دنياى اسلام و جهان بشريت در عصر حاضر با آن مواجه است خلأ دانش بومى و كارآمد مى باشد. با ظهور انقلاب اسلامى و إحياى اسلام از يك طرف در سطح ملى و منطقه اى، با خلأ الگوى اداره حكومت اسلامى مواجه هستيم، و از طرف ديگر در سطح جهان با زوال تدريجى تمدّن غرب، و نياز مبرم بشر امروز به الگوى سعادت بخش حيات، دانش هاى متناسب با باورها و ارزش هاى دين مبين اسلام، پذيرفتنى ترين بديل براى آن خلأ و اين نياز است.
وقوع انقلاب اسلامى در عصر جديد نه تنها حيات دوباره اسلام را به دنبال داشت بلكه در دنياى امروز كه مدرنيته به دنبال حذف مذهب از تمام شئون حيات بشرى است، در ناباورى همه نظريه پردازهاى مادّى، دين را به صحنه زندگى بشر بازگرداند و مذهب را به عنوان كانون و هسته مولّد در نظام موازنه عالم ظهور داد.
ساختار شكنى سياسى، اولين مرحله اين انقلاب عظيم بود كه از آن مى توان به انقلاب سياسى ياد كرد. اما يك انقلاب آن گاه به بلوغ خود دست پيدا خواهد كرد كه بعد از انقلاب سياسى و ساختار شكنى به انقلاب فرهنگى هم منجر شود; به ديگر سخن، يك انقلاب براى ماندن بايد فكر و انديشه خود را توليد كند تا بر اساس آن، الگوى اداره جديدى ارائه دهد.
عزيزان من انقلاب يك امر دفعى نيست; يك امر تدريجى است. يك مرحله انقلاب كه تغيير نظام سياسى است. دفعى است; اما در طول زمان، انقلاب بايد تحقق پيدا كند; اين تحقق چگونه است؟ اين تحقق به آن است كه آن بخش هايى كه عقب مانده و تحول پيدا نكرده است
تحول پيدا كند و روز به روز راه هاى جديد، كارهاى جديد، فكر جديد، روش هاى جديد، در چارچوب و برپايه ى آن ارزش ها در جامعه به وجود بيايد و پيش برود، تا آن ملت بتوانند با نشاط و با قدرت به سمت هدف خودشان حركت كنند. برگشت، غلط است; عقب گرد، خسارت است; اما ايستادن هم غلط است، بايد حركت كنند و به جلو بروند.
حالا اين پيش رفت در كجاست؟ اين تحولى كه مى گوييم بايد به وجود بيايد، اين حركت به جلو در كجا است؟ در همه مناطق مربوط به زندگى و جامعه.
قوانين، تحول پيدا مى كند و بايد روز به روز بهتر و كامل تر شود. در فرهنگ و در اخلاق عمومى مردم، روز به روز بايستى تحول بشود و پيش رفت حاصل گردد. درنظام علمى و آموزشى كشور، در فعاليت هاى اقتصادى، در هنر، در امور حكومت و اداره كشور، حتى در حوزه هاى علميه بايستى انسان هاى با فكر و شجاع و روشن بين روز به روز روش هاى جديد، كارهاى جديد، فكرهاى جديد و آرمان هاى جديد را دنبال كنند.(1)
نظام اسلامى اگر چه در انقلاب سياسى، در سطح ملى و جهانى موفّق بوده است متأسفانه هنوز انقلاب فرهنگى صورت نگرفته است. به تبع آن الگوى اداره ى مبتنى بر مبانى و اهداف انقلاب نيز تحقق پيدا نكرده است. همين امر رمز تأكيدهاى مكرّر امام راحل(ره) و مقام معظم رهبرى در امر انقلاب فرهنگى و خلأ الگوهاى اداره نظام اسلامى مى باشد.
تحقق انقلاب فرهنگى و ارائه ى الگوهاى اداره نظام اسلامى منوط به توليد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علوم مورد نياز مى باشد. اين امر خود نيازمند سال ها كار و تلاش در حوزه و دانشگاه است; به عبارت ديگر، «استخراج الگوى زندگى اسلامى» بايد از طريق مراكز مولّد فكر در جامعه دينى يعنى حوزه و دانشگاه صورت بگيرد. توضيح اين كه: توسعه و تكامل مباحث فقهى و روش فقاهت در حوزه از يك سو و توسعه ى علوم دانشگاهى و همراه كردن آن با اخلاق از ديگر سو زمينه توليد الگوهاى اداره را فراهم مى آورد.
ضرورت ارائه الگوى زندگى اسلامى از سوى حوزه هاى علميه و دانشگاه ها معضلِ مهم و اساسى نظام اسلامى، عدم ارائه الگوى جامع زندگى اسلامى است. تحقق اين امر، وظيفه اى است كه بخشى از آن بر عهده ى حوزه هاى علميه و بخش ديگر آن برعهده دانشگاه هاى كشور مى باشد.
مقام معظم رهبرى خلاء ارائه ى الگوى زندگى اسلامى را از سوى حوزه هاى علميه چنين تبيين مى كنند:
مطلب اول اين است كه نظامى بر اساس اسلام تحقق پيدا كرده است و موفقيت و عدم موفقيت آن در دنيا و تاريخ، به حساب اسلام گذاشته خواهد شد; چه من و شما بخواهيم و چه نخواهيم. اين نظام، بر محور تفكرات اسلامى بنا شده و بايستى بر محور مقررات و بينش هاى اسلامى اداره بشود. اين تفكرات و بينش ها و مقررات، در كجا بايستى تحقيق و تنقيح بشود؟اين استفهام ها، در كجا بايد پاسخ داده بشود؟ اگر حوزه ى عمليه ى قم كه در كشور ما و بلكه در عالم تشيع، مادر و محور حوزه هاى علميه است و در درجه ى بعد بقيه ى حوزه ها، تنقيح و تبيين مقررات و احكام و معارف اسلامى را كه نظام با آنها حركت خواهد كرد به عهده نگيرند، چه كسى بايد به عهده بگيرد؟ حوزه ها بايستى اين مسئوليت را احساس بكنند.
حوزه، تا كنون اين مسئوليت را به صورت مستقيم بر عهده نگرفته است. من، اين نكته را به صورت صريح عرض مى كنم، غير مستقيم به عهده گرفته است; ولى مستقيم نه. در حوزه ها كسانى هستند كه كار وتلاش مى كنند و از لحاظ فكرى، مشكلات و گره هاى نظام را با مباحث خود بازمى كنند. كسانى از حوزه ها مستخرج شده اند و به سراسر كشور يا در داخل تشكيلات گوناگون نظام رفته اند و كار مى كنند; اما حوزه ـ به ماهِىَ حوزه ـ هنوز تنظيم و تدوين مقررات اسلامى و نظام ارزشى اسلام و اخلاق عمومى اى را كه ما مى خواهيم ملت داشته باشند و متكى به مدارك قطعى شرع باشد و ديگر جاى بحث و لَيت و لعلّ و لِمَ و بِمَ نداشته باشد، متكفل نشده و الگوى زندگى اسلامى را ارائه نداده است. هى به ما مى گويند: الگوى زندگى اسلامى را بدهيد. چه كسى بايد اين كار را بكند؟ طبيعى است كه حوزه بايد در اين جهت گام بردارد.(1)
امروز هزاران سؤال در باب مسائل حكومتى وجود دارد كه پاسخى فقهى براى آنها ارائه نشده و البته اين امر هم طبيعى است، چرا كه حوزه ها تا قبل از برپايى نظام اسلامى مستقيماً پاسخ گوى اين پرسش ها نبودند، به خصوص از زاويه تأثير حاكميت بر فقه، مسائل فراوانى بررسى نشده، لذا بايد با تكامل فقه و فقاهت تمامى اين معضلات اجتماعى، سياسى، اقتصادى و فرهنگى بررسى شوند و نبايد گمان كرد كه مى توان به راحتى به معضلات اجتماعى با توسّل به اطلاق آيات و روايات پاسخ گفت.
علت اول اين است كه «فقه» كه كار اصلى ماست، به زمينه هاى نوظهور گسترش پيدا نكرده يا خيلى كم گسترش پيدا كرده است. امروز خيلى از مسائل وجود دارد كه فقه بايد تكليف اينها را معلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كند، ولى معلوم نكرده است. فقه، توانايى دارد، ليكن روال كار طورى بوده كه فاضل محقّق كارآمد، به اين قضيه نپرداخته است، مثل قضيه ى پول. اصلا «پول» چيست؟ درهم و دينار كه اين همه در ابواب مختلف فقهى، مثل زكات و ديات و مضاربه، اسم آنها آمده چيست؟ بايد به موضوع درهم و دينار پرداخت و بايد تكليف آن روشن شود. خيلى راحت است كه ما عمليات بانكى غير از مسئله پول و وديعه گذارى ها را تحت عنوان قرض و آن هم قرض ربوى بگذاريم و دورش را خط بكشيم. آيا جاى اين نيست كه قدرى بيشتر در عمقش فرو برويم و ببينيم كه آيا واقعاً قرض است يا خير؟ ما در بانك پول مى گذاريم و به بانك قرض مى دهيم، بانك از ما قرض مى گيرد. چه كسى اين را قبول دارد؟ شمادر بانك وديعه مى گذاريد، قرض كه به او نمى دهيد.
از اين قبيل مسائل زياد است. بحث ارزش پول در هنگام تورم هاى سرسام آور و سنگين نه آن تورمى كه به طور قهرى در حركت عمومى هر جامعه وجود دارد و موجب رشد است چه مى شود؟ بدون تورم، جامعه به ركود خواهد انجاميد. آن موارد را نمى گوييم; منظور اين تورم هاى بيست و سى و پنجاه درصدى و تورمهاى سه رقمى است كه از اين هفته تا آن هفته، از ارزش پول كم مى شود. در اين حالت ها، قضيه ى پول چه مى شود؟ بدهكارى هاى پولى و قرض هايى كه از هم مى گيريم، چه مى شود؟ اگر شش ماه پيش صد تومان از شما قرض گرفتيم و حالا مى خواهيم بدهيم، آيا آن صد تومان با صد تومان حالا فرق دارد؟ بالاخره تكليف اين مسئله، در فقه بايد روشن شود; بايد براى اين كارها، مبنا درست كرد. البته انسان مى تواند كار خودش را با اطلاقات و عمومات، آسان كند، اما مسائل، اين گونه حل نمى شود.(1)