فهرست عناوين |
در سده هاى نخستين اسلامى
حميدرضا مطهرى
پيدايش دين اسلام در جزيرة العرب و فراگير شدن آن، آهسته آهسته زمينه هاى مخالفت و انتقاد را از سوى كسانى كه پيشينه دينى و اعتقادى يا سنت هاى ديگرى داشتند، در كنار خود پديد آورد و اين رويكرد در گذر ايام، به جبهه اى مبدل شد كه گروه هاى مختلفى را در خود جاى مى داد. در فرهنگ اسلامى، اين طيف از مخالفان تحت عنوان عام زندقه (زنديق) كه گويى ريشه در پيش از اسلام داشت، جاى گرفتند. اين كه به راستى اين كلمه ريشه در چه زبانى داشته و از كجا آمده و دقيقاً بر چه معنايى دلالت دارد، هم چنان محل گفت و گوهاى بسيار است، اما ترديدى نيست كه ابتدا مانويان و سپس مزدكيان و زردشتيان، پيروان آيين هاى ايرانى به اين اتهام گرفتار شدند، از آن رو كه اينان شايد اولين دسته هايى بودند كه نگرشى متمايز از آن چه در سرزمين اسلامى به بار نشسته بود، عرضه مى كردند. و بعدها نيز به كسانى كه برخلاف باورهاى عمومى زمانه و سنت هاى رايج دينى، زبان مى گشودند، اطلاق گرديد و حتى گاه آن چنان اين كلمه دچار توسعه مفهومى شد كه مخالفان و رقباى سياسى نيز با اين عنوان خوانده شدند. به راستى زندقه به هر معنا و تفكر كه باشد چه زمينه هاى پيدايى آن چه بود و از همه مهم تر، د ر سال هاى نخستين اسلامى چه فراز و فرودى داشته و آيا هرگز پيروان اين انديشه به صورت حزب و گروهى منسجم در آمدند يا نه و مواجهه گروه هاى مختلف، به ويژه امامان معصوم با آنان چگونه بوده است، و هم چنين اينان چه تأثيرى در فكر
و باور مسلمانان داشته اند، پرسش هايى است كه اذهان اهل انديشه و تحقيق را به خود مشغول مى دارد، از اين رو به جا و ضرورى مى نمود كه جوانب اين قضيه كاويده و پاسخ هاى درخورى داده شود. هرچند پرداختن به چنين موضوعاتى كه با مفاهيم پيچيده و تعريف ناشده سر و كار دارند، آسان نيست، به ويژه آن كه تاكنون كارى مستقل در زبان فارسى به اين صورت جز مقالاتى كوتاه عرضه نشده است، با همه اين ها پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام) كه انجام چنين كارهايى را جزو رسالت هاى خود مى داند، پاى در اين عرصه نهاد و اين محصول را فراچنگ آورد. در عين حال توجه به نكاتى چند بايسته است:
اول، آن كه اين پژوهش در فرايند شكل گيرى خود با مشكلاتى دست و پنجه نرم كرد كه مهم ترين آن ها كاربرد بيش از حد اين واژه در متون كهن است بى آن كه تعريفى دقيق از ناحيه كاربران آن صورت گرفته باشد. و اين مقوله تجديد قلمرو موضوع پژوهش را دائماً با چالش هايى روبه رو مى كرد، دوم، راه يابى اين اصطلاح در متون مختلف تاريخى، كلامى، فقهى، ادبى و... بود كه استقرا و استحصاى موارد آن را با سختى همراه مى كرد; بدين معنا كه محقق براى فهم درست زواياى بحث، مى بايستى در متون گوناگونى جست و جو مى نمود و سه ديگر آن كه اين اصطلاح علاوه بر حوزه هاى پيش گفته، در فرهنگ اصطلاحات سياسى نيز وارد شده كه خود معضل بزرگى پيش روى پژوهنده مى گذارد، چون گاه تبيين دقيق اصطلاحى سياسى ـ اجتماعى، به شناسايى مصاديق و منتسبان آن پيوند مى خورد و اين عرصه هميشه با شايعات، تهمت ها، سعايت ها و حسادت ها همراه است.
بى گمان، ره يافت به عمق مفهوم اين واژه و فهم چگونگى استعمال آن در ادوار آغازين تاريخ اسلام، كوششى مستمر و همتى بلند را مى طلبيد تا كارى شايسته عرضه گردد و اين پژوهش در اين راستا و با همين رويكرد گام برداشته است، در
اين جا لازم است از پژوهشگر ارجمند جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى حميدرضا مطهرى كه با كوشايى به انجام اين پژوهش دست يازيد، قدردانى شود و هم چنين از ديگر عزيزانى كه سهمى در شكل گيرى اثر ايفا كردند، چون شوراى علمى گروه، شوراى پژوهشى پژوهشكده، مدير وقت گروه فرهنگ و تمدن اسلامى جناب آقاى دكتر حسن حسين زاده شانه چى، مدير دفتر پژوهش جناب حجة الاسلام آقاى عليرضا شالباف و نيز مسئولان محترم پژوهشگاه سپاسگزارم و از خداوند بزرگ توفيق يكايك آنان را تمنا دارم.
دكتر سيد عليرضا واسعى
مدير پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام)
در اواخر قرن اوّل و اوايل قرن دوم هجرى، بهويژه دوران امامت امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) جريان هاى فكرى، فرهنگى، اعتقادى و سياسى مختلفى در سرزمين هاى اسلامى شكل گرفت. يكى از اين جريان هاى فكرى، فرهنگى و تا حدودى سياسى قرون نخستين هجرى، پديده اى به نام زندقه بود. اين پديده ريشه در دوران پيش از اسلام داشت كه در اواخر عصر بنى اميه دوباره ظهور كرد و در اوايل عصر عباسيان به اوج خود رسيد و تأثيرات مهمى در حيات فكرى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى مسلمانان به جاى نهاد و نتايجى نيز در پى داشت. شناخت اين پديده و علل بروز، ظهور، گسترش و فهم نتايج آن براى شناخت بهتر تاريخ و درك وقايع زمان هاى بعد و بهويژه زمان حاضر، مفيد خواهد بود.
در اين پژوهش، ضمن بيان معناى لغوى و اصطلاحى زنديق و زندقه اشاره اى نيز به تاريخچه آن در دوران مختلف، قبل و بعد از اسلام داشته، گروه هاى مختلف متهم به زندقه را معرفى مى كنيم و در ادامه، علل و اسباب ظهور و گسترش اين پديده و نيز چگونگى برخورد گروه هاى مختلف جامعه، اعم از ائمه(عليهم السلام)، خلفا و مردم را با آنها بيان كرده، پيامدها و نتايج آن را تبيين مى كنيم.
پرسش هاى اساسى اين پژوهش عبارت اند از: زندقه و زنديق به چه معناست؟ زمينه هاى ظهور و گسترش آن در دوره اسلامى و پيامدهاى آن چه بود؟
مسلمانان، به ويژه ائمه(عليهم السلام) چگونه با آن برخورد كردند؟
پاسخ گويى به اين پرسش ها مستلزم تبيين معناى لغوى و اصطلاحى اين واژه و بررسى تاريخچه آن، قبل و بعد از اسلام و نيز معرفى گروه هاى مختلف زنادقه يا متهم به زندقه و بيان علل و عوامل گسترش اين پديده است.
بدين منظور، اين پژوهش در چهار فصل تنظيم و ارائه شده است.
فصل نخست با عنوان كليات، ضمن بيان معناى لغوى و اصطلاحى زنديق، تاريخچه آن را به صورت مختصر در ادوار مختلف بررسى مى كند.
در فصل دوم با عنوان «گروه هاى مختلف زنادقه»، ضمن اشاره به تقسيم بندى هاى برخى محققان در مورد زندقه و نقد آنها، برخى گروه هاى زنادقه يا متهم به زندقه معرفى مى شوند.
فصل سوم به بيان علل و عوامل ظهور و گسترش زندقه در دوره اسلامى پرداخته است و آن را در سه نوع فرهنگى، اجتماعى و سياسى بررسى مى كند.
در فصل چهارم با عنوان «واكنش ها در برابر زنادقه» به عكس العمل گروه هاى مختلف جامعه، اعم از خلفا، مردم و ائمه(عليهم السلام) پرداخته و رفتار هر كدام از اين اقشار را در مقابله با زنادقه تبيين كرده و به استفاده ابزارى گروه هاى مختلف از زندقه اشاره شده است.
در پايان نيز نتيجه گيرى و كتاب نامه آمده است.
از آن جا كه اين پژوهش داراى ماهيت تاريخى است، در آن روش تحقيق تاريخى مورد توجه بوده كه ضمن گردآورى اطلاعات از منابع و بررسى و تلفيق آنها به تدوين و نگارش كتاب حاضر پرداخته ايم.
به رغم جست و جو و تفحص فراوان در كتابخانه هاى مختلف و بانك هاى اطلاعات، كتابى به زبان فارسى در اين زمينه بدست نيامد و تنها چند مقاله كوتاه ديده شد كه در انجام اين پژوهش از آنها استفاده شده است. مقالاتى مانند:
1 . «زنديق»، اثر ابراهيم پور داود ;
2 . «زنديق»، نوشته مهرداد بهار ;
3 . «زندقه و زنادقه در كشمكش و مجادلات با مسلمين»، از عبدالحسين زرين كوب ;
4 . «زنادقه در نخستين سده هاى اسلامى»، نگاشته تورج تابان .
مقالات مذكور از برخى جهات، بهويژه بيان معناى لغوى زنديق بسيار مفيد هستند، اما به علل و عوامل، گروه هاى مختلف زنادقه و برخورد اقشار مختلف، بهويژه برخورد ائمه(عليهم السلام) با آنها توجهى نكرده اند.
اگرچه به موضوع زنادقه در ميان محققان فارسى زبان چندان توجه نشده، اما عربها بدان توجه و آثارى در اين زمينه ارائه كرده اند كه از آن جمله مى توان به كتاب الزندقة و الزنادقة اثر محمد عبدالحميد الحمد و كتاب الزندقة والشعوبيه فى العصر العباسى الاول اثر حسين عطوان اشاره كرد. اين كتاب ها به صورت تخصصى در موضوع زنادقه نوشته شده اند، اما ضمن بررسى مختصر تاريخ زندقه، قسمت اعظم آنها به معرفى افراد مشهور به زندقه و شعوبى گرى اختصاص يافته اند.
نكته اى كه در آثار عربها بايد بدان توجه داشت اين است كه غالباً با يك تعصب قومى (عربى) به زندقه نگاه كرده و نه تنها زندقه را فقط به ايرانيان نسبت مى دهند، بلكه حتى در عرب بودن برخى از عرب هاى زنديق نيز ترديد كرده و دليل آن را صرفاً تظاهر به فسق و گناه مى دانند، چنان كه شوقى ضيف در مورد
مطيع بن اياس كه ابوالفرج اصفهانى و ديگران او را عرب معلوم النسب مى دانند، ضمن ردّ عرب بودن او، دليل آن را تظاهر به گناه و زندقه و كفر مى داند.(1) كتاب الزندقه والزنادقة ضمن بررسى مختصر تاريخ زندقه و اشاره به مانى و مانويت و كفر و الحاد خلفاى بنى اميه و ظهور زندقه در عصر عباسيان به شرح حال برخى افراد مانند ابن مقفع، ابن ابى العوجاء و صالح بن عبدالقدوس پرداخته و قسمت عمده كتاب، شرح حال ابواسحاق ابراهيم بن سيار نظام است و در ادامه، شرح حال ابوعيسى ورّاق و ابن راوندى را ذكر كرده است.
كتاب الزندقة والشعوبيه فى العصر العباسى الاول نيز ضمن اشاره به برخى علل و اسباب ظهور زندقه و اهداف آنها و برخورد عباسيان با زنادقه، بعضى از شعراى زنادقه را تحت عنوان «الزندقة فى الشعر» معرفى كرده و سپس به بررسى شعوبيه پرداخته است.
آن چه مورد نظر ماست بيان معناى واضح و روشن واژه زندقه و معرفى گروه هاى مختلف زنادقه و بررسى علل و عوامل ظهور آن در دوره مورد نظر و نحوه برخورد مردم، خلفا و ائمه(عليهم السلام) با آنهاست كه تاكنون كتابى به اين صورت ارائه نشده است.
در تدوين اين پژوهش از منابع فراوانى بهره برده ايم و اطلاعات از لابه لاى منابع مختلف استخراج و استفاده شده اند كه برخى از آنها عبارت اند از :
او در بغداد به دنيا آمد و همان جا رشد كرد. جدّ او واضح از كارگزاران عباسيان، اما داراى گرايش هاى شيعى بود. اين تشيع در يعقوبى نيز وجود داشت و در آثار او مشهود است. كتاب هاى چندى به يعقوبى نسبت داده شده كه از ميان آنها سه كتاب باقى مانده كه مهم ترين آنها تاريخ اوست. با توجه به آن كه يعقوبى كتاب خود را از آدم آغاز كرده، بايد گفت كه تاريخ يعقوبى قديمى ترين تاريخ عمومى است كه مورخان مسلمان نوشته اند اگرچه تاريخ خليفة بن خياط پيش از آن است، امّا مطالب را از اسلام آغاز كرده است.
يعقوبى كتاب خود را به شيوه تاريخى نگاشته است، بدين معنا كه از ذكر سلسله سند روايات تاريخى خوددارى كرده و با استفاده از منابع و روايت هاى مختلف كتابش را نگاشته است.
اهميت تاريخ يعقوبى در اين است كه وى نسبت به مورخان ديگر به عصر اوّل عباسى، يعنى اوج گسترش زندقه نزديك تر است. ويژگى ديگر آن اين است كه در بيان اديان عرب جاهلى به شيوع زندقه در ميان آنها اشاره مى كند، البته خبر يعقوبى درباره دشمنى شاپور با مانويان پذيرفتنى نيست.
ابوحنيفه دينورى در علوم مختلف، مانند رياضى، نجوم، هندسه و ... ماهر و صاحب نظر بود. اثر مهم تاريخى او اخبار الطوال است كه از تواريخ عمومى و حاوى اخبار مفيد و دست اوّل درباره تاريخ اسلام و ايران است.
نژاد ايرانى او سبب توجه ويژه اش به تاريخ ايران است و در اين مورد اطلاعات با ارزشى دارد.
كتاب او سه بخش دارد بخش نخست اخبار انبيا و پادشاهان گذشته; بخش دوم اخبار ايران و بخش سوم دوران اسلام را تا سال 227ق، زمان معتصم عباسى شامل مى شود. قسمت عمده اطلاعات او درباره عراق و تحولات آن است.
اخبار الطوال اطلاعات جالبى درباره مانى و مانويان ندارد، حتى در مواردى اشتباهات فاحشى دارد، چنان كه درباره برخورد شاپور با مانى مى گويد : «پيش از آن كه شاپور بر او دست يابد، درگذشت»(1)، در حالى كه اوضاع مانى و مانويان در زمان شاپور خوب بود و شاپور در صدد دست گيرى او نبود. اشتباه ديگر او در اين باره اين است كه كشتن مانى را به هرمز نسبت مى دهد،(2) در حالى كه بهرام برادر هرمز او را كشت. دينورى در مورد برخى گروه هاى زنادقه مانند خرم دينان و قيام بابك مطالب خوبى ارائه كرده است.
شهرت طبرى به دليل دو كتاب تفسيرى و تاريخى او، يعنى جامع البيان و تاريخ الرسل و الملوك است.
كتاب تاريخ او يكى از مهم ترين و ماندگارترين آثار و منابع تاريخى به شمار مى رود.
طبرى كه از دانشمندان فقه و حديث به شمار مى رفت، در نگارش تاريخ نيز از شيوه نقل احاديث بهره برده و ضمن ارائه روايات مختلف از يك واقعه، سلسله سند آن را نيز ذكر كرده است. اين روش به محقق اجازه مى دهد كه به بررسى و نقد ديدگاه هاى مختلف و گاه متعارض بپردازد.
طبرى به صورت مختصر به برخورد خلفاى عباسى با متهمان به زندقه پرداخته است، ولى در مورد عقايد آنها و انواع زندقه، چندان بحث نمى كند.
2 . همان، ص 74.
مسعودى از مورخان و جغرافى دانان بزرگ اسلامى است كه در اواخر قرن سوم و نيمه اوّل قرن چهارم مى زيسته است. او از نوادگان عبدالله بن مسعود، صحابى معروف پيامبر(صلى الله عليه وآله) است كه در عراق متولد شد.
اگرچه دانش تاريخ و تاريخ نگارى در زمان مسعودى رشد كرده بود، او نيز در تحول و پيش رفت آن نقش مهمى ايفا كرد. وى پس از تحصيل علوم و آشنايى با زبان هاى مختلف، سفرهاى خود را به نقاط مختلف سرزمين هاى اسلامى و حتى خارج از آنها آغاز كرد و پس از در نورديدن سرزمين هاى مختلف و ديدن شرق و غرب به جمع آورى و تدوين آموخته هاى خود پرداخته و آن را به شكل كتاب هاى متعدد ارائه كرده است.
مسعودى داراى آثار فراوانى بوده كه بيشتر آنها از بين رفته اند. آثار باقى مانده از مسعودى كتاب هاى مروج الذهب و معادن الجوهر والتنبيه والاشراف هستند. مهم ترين اثر او همان مروج الذهب و معادن الجوهر است كه آن را از خلقت آدم آغاز و تا سال 336 ق آورده است.
چند نكته مهم درباره مروج الذهب و روش مسعودى آن كه او در مقدمه كتاب خود به منابع مورد استفاده اش اشاره كرده است. وى تاريخ اسلام را براساس خلافت خلفا ارائه و ذيل نام هر خليفه حوادث روزگار او را بيان كرده است. مسعودى علاوه بر اخبار تاريخى به مسائل فرهنگى، فرقه اى و كلامى نيز اشاره كرده است. او در حوادث پيش از اسلام اخبارى از مانى و سرانجام او ارائه مى دهد و ظهور زندقه را از زمان او مى داند. شايد مسعودى نخستين مورخى باشد كه به بيان معناى واژه زنديق پرداخته است. او هم چنين مطالبى درباره برخورد خلفا با زندقه ارائه كرده است.
مقدسى در اين كتاب كه به گفته خودش در سال 355 هجرى تأليف شده،
مطالب را با آفرينش آغاز كرده، سپس به اخبار پيامبران و امت هاى مختلف و شاهان عرب و عجم پرداخته است. بعد از آن اخبار خلفا را تا زمان نگارش كتاب آورده است و در نهايت، نگاهى به آينده و نقل روايات ملاحم دارد. وى در فصول نخستينِ كتابش با اعلام ضرورت طرح مباحث اعتقادى، به آن پرداخته است.
اين دو ويژگى، يعنى طرح مباحث اعتقادى در ابتدا و نگاهى به آينده با روايات ملاحم در انتها، اين اثر را از ديگر آثار تاريخى تا زمان او، متمايز مى كند.
اهميت ويژه مقدّسى براى اين تحقيق ارائه اطلاعاتى ولو اندك درباره وجود زندقه در ميان قريش در عصر جاهلى است.
معروف به ابن اثير جزرى، از مورخان نيمه دوّم قرن ششم و اوايل قرن هفتم هجرى (555 ـ 630 ق).
الكامل فى التاريخ يكى از مشهورترين تاريخ نامه هاى عمومى و مهم ترين اثر ابن اثير است كه مفصل ترين تاريخ عمومى پس از طبرى نيز به شمار مى رود. منبع اصلى مطالب كتاب الكامل تا پايان قرن سوم تقريباً همان تاريخ طبرى است و روش او نيز همان روش طبرى، يعنى شيوه سال شمار است. البته ابن اثير مانند طبرى چند روايت را درباره يك واقعه ذكر نكرده، بلكه كامل ترين روايت يا آن چه را به نظر وى، درست بوده، آورده است. اگرچه اهميّت عمده الكامل در اخبار پس از طبرى، بهويژه وقايع اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم است، او نيز اخبارى درباره تعقيب مانويان و زنادقه در دوران مختلف ارائه كرده كه قابل توجه است.
جاحظ علاقه شديدى به كسب علوم مختلف داشت، در اين راه تلاش بسيار
كرد و آثارى نيز به رشته تحرير در آورد كه از جمله آنها مى توان به البيان و التبيين، رسائل، العثمانيه، كتاب البخلا، التاج فى اخلاق الملوك، المحاسن و الاضداد اشاره كرد كه از برخى آنها در اين تحقيق استفاده شده است.
جاحظ از بزرگان معتزله و مورد عنايت آنها بود، اما دو گرايش و تعصب شديد در او وجود داشت. نخست گرايش ضد شيعى كه در اين راستا به نوشتن ردّيه بر كتب شيعه و نقض آنها حرص فراوانى داشت. و ديگر تعصب شديد او در ضديت با شعوبيه بود كه اين نكته در آثار مختلف او به چشم مى خورد، چنان كه در كتاب البيان و التبيين مى گويد : هرگز قومى را شقى تر از اين شعوبيان و دشمن تر به دينش پيدا نمى كنى.(1) وى در كتاب البخلاء شعوبيه را دشمنان خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اصحاب او و دشمن كسانى كه فتوحات را انجام داده اند، مى داند.(2)
او در يكى ديگر از آثارش شعوبيان را تباه كننده دين مى داند و مى گويد : هيچ دينى نمى ماند الا اين كه آن را فاسد مى كند و هيچ دنيايى نمى ماند الا اين كه آن را از بين مى برد.(3)
بنابراين، با توجه به دشمنى جاحظ با شعوبيه و ايرانيان در اخبارى كه از زنادقه يا افراد متهم به زندقه مى دهد بايد با احتياط برخورد كرد.
ابوالفرج اصفهانى، دانشمند، مورخ، اديب و شاعر قرن چهارم هجرى قمرى و يكى از برجسته ترين مؤلفان اسلامى است كه سهم به سزايى در ثبت تاريخ، فرهنگ و تمدن اسلامى دارد.
كتاب اغانى او شرح حال شاعران و آوازخوانان است كه در كنار آن اطلاعات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 . همو، كتاب البخلاء، ج 2، ص 202.
3 . همو، رسائل، ص 299.
كم نظيرى از وقايع تاريخى ارائه مى دهد و يكى از منابع برجسته درباره تمدن اسلام و عرب تا پايان سده سوم هجرى است. از آن جا كه او خود در قرن سوم مى زيسته، آگاهى هاى او از اين دوره پذيرفتنى تر است. مطالبى كه درباره عيش و عشرت درباره خلفا، بهويژه عباسيان و خوش گذرانى هاى آنها در حضور درباريان و نيز هم نشينى با شاعران، خوانندگان و رقاصان ارائه مى دهد، به واقعيت نزديك است.
ابوالفرج به هنگام بيان شرح حال شاعران و موسيقى دانان و مغنيان و ذكر اشعار آنها به افرادى كه متهم به زندقه شده اند، اشاره كرده است و در برخى موارد، علت اتهام افراد به زندقه را نيز بيان مى كند. تحقيق در بيشتر موضوعاتى كه در قرون نخستين هجرى اتفاق افتاده مستلزم مراجعه به اين كتاب است، بهويژه تحقيقى اين چنين كه اطلاعات ابوالفرج در برخى موارد منحصر به فرد است.
درباره اين كتاب گفته شده كه صاحب بن عباد در سفرهاى خود سى بار كتاب براى مطالعه حمل مى كرد و چون به كتاب اغانى دست يافت فقط آن را همراه مى برد.(1)
ابوالفرج داراى گرايش هاى شيعى بود و كتاب اغانى خود را به سيف الدوله حمدانى (356 ق) كه شيعه امامى بود، هديه كرد.(2)
ابن عبد ربه نويسنده و شاعر اهل اندلس در سال 249 ق در قرطبه به دنيا آمد، در همان جا زيست و از دنيا رفت. او در كتاب خود كه مجموعه اى از شعر و نثر است، شرح زيبايى از گروه هاى اجتماعى، بهويژه ظرفا و افراد نكته سنج ارائه مى كند و رفتار ظرفا را در امورى مانند لباس پوشيدن، خوردن، آشاميدن و رفتار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 . حرعاملى، امل الآمل، ج 2، ص 188.
اجتماعى شرح مى دهد و در كنار آن به مردم عادى نيز توجه دارد.
ديوان شاعران اين دوره نيز در اين تحقيق استفاده شده اند كه در بيان حال آنها بسيار مفيد هستند.
اين كتاب كهن ترين اثر فارسى درباره ملل و نحل است كه در پنج باب مطالب خود را ارائه كرده و به بحث هايى چون عقايد مختلف درباره خداوند، عقايد مذهبى غير اسلامى و سپس به فرقه هاى اسلامى پرداخته است. و ابتدا فرقه هاى اهل سنّت را آورده و در ادامه، درباره فرقه هاى مختلف شيعه مطالبى را ذكر كرده و سپس خوارج و چگونگى شكل گيرى و انشعابات آنها را آورده است.
شهرستانى از دانشمندان مشهور قرن ششم هجرى قمرى بود و اين كتاب او حاوى اطلاعات فراوانى در زمينه ملل و مذاهب مختلف است. وى علاوه بر اطلاعات مفيدى كه درباره فرق اسلامى ارائه مى دهد، از مانويان، مزدكيان و خرم دينان نيز بحث كرده است و مطالبى درباره طبقات مانويان و عقايد آنها و نيز مزدكيان ارائه مى دهد.
نكته غير قابل قبول در اين كتاب در بحث مورد نظر را مى توان ارتباط شيعه با خرم دينان دانست كه آن را ذكر كرده است.
ابن حزم از دانشمندان اندلسى است كه آثار فراوانى در فقه، اصول، حديث،
تاريخ، نسب و ... دارد. يكى از مهم ترين آثار او كتاب الفصل است كه درآن عقايد فرقه هاى مختلف را بررسى كرده و پاسخ داده است.
اگرچه در بسيارى موارد مطالب را به خوبى بيان كرده است، درباره زنادقه و گروه هاى منتسب به آن در كتاب الفصل بايد با احتياط برخورد كرد. ضديت او با ايرانيان و جريان هاى منسوب به ايرانى و نيز عناد او با تشيع، بهويژه اسماعيليه كه برخاسته از وضعيت فرهنگى و سياسى اندلس و ضديت آنها با فاطميان بوده است، در قضاوت ها و سخنانش تأثير گذاشته و مانع نگاه محققانه او به اين مقوله شده است، چنان كه ضمن بحث از فرقه هاى مختلف و اشاره به غاليان از شيعه مى گويد: اينها خارج از اسلام هستند و فرقه هاى اسلامى از آنها بيزارند. او ريشه اين فرقه ها را در خارج از ديانت اسلام و در ميان ايرانيان دانسته و آن را به دليل انتقام از عرب ها مى داند و در ادامه، اسماعيليه و قرامطه را خارج از اسلام و معتقد به مجوسيّت و مذهب مزدك معرفى مى كند.(1)
كتاب هاى فتوح البلدان و انساب الاشراف دو اثر مهم بلاذرى هستند كه از اهميت به سزايى برخوردارند.
كتاب انساب الاشراف او ـ چنان كه از نامش برمى آيد ـ درباره نسب افراد برجسته است. او بحث خود را از نسب عدنانى ها و بنى هاشم آغاز مى كند و پس از ذكر بنى عبدالشمس و ديگر خاندان قريش به قبايل ديگر مى پردازد. مطالب اين كتاب درباره اوضاع زمان مورد بحث، بهويژه فساد برخى خلفاى بنى اميه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنى عباس و نيز اقدامات بنى عباس در دوره مذكور بسيار مفيد است. فتوح البلدان اثر ديگر بلاذرى است كه اطلاعات ارزش مندى درباره تركيب جمعيتى عراق، بهويژه كوفه و نيز درگيرى هاى برخى ايرانيان با دستگاه خلافت دارد.
ابن نديم ضمن اشاره به برجسته بودن او در نسب شناسى و تاريخ و شعر و ... آثار او را در زمينه هاى مختلف برشمرده است كه متأسفانه امروز در دست نيست.
المنمق يكى از آثار مهم به جاى مانده از ابن حبيب است كه درباره قريش نگاشته است. او در اين كتاب بحث را از نسب قريش آغاز كرده و مطالب فراوان و مهمى از دوران پيش از اسلام، مانند نزاع هاى ميان خاندان هاى قريش، احلاف و... ارائه كرده و سپس به دوره اسلامى پرداخته و اخبارى از اين زمان نيز آورده است. ابن حبيب در اين اثر خود ضمن اذعان به وجود زندقه در ميان قريش در عصر جاهلى، افرادى را تحت عنوان زنادقه قريش نام مى برد.
كتاب ديگر او المُحَبَّر نام دارد كه مطالب متنوع تاريخى، بهويژه تاريخ عصر نبوى و صدر اسلام را ارائه كرده است كه از منابع كهن و قابل اعتماد به شمار مى رود.
ابن حبيب در اين كتاب نيز از آشنايى عرب هاى عصر جاهلى و قريش با زندقه پيش از اسلام خبر مى دهد.
كتاب الوزراء و الكتاب، اثر جهشيارى (م 331 ق)
اين كتاب اگرچه درباره تاريخ وزيران و دبيران است، برخى رويدادهاى اين دوره را به تصوير كشيده و اطلاعات ارزنده اى به دست داده است. جهشيارى در برخى موارد درباره برخى نويسندگان به تفصيل سخن گفته است، چنان كه درباره
ابن مقفع و علت قتل او چنين كرده و به سخنان سفيان (قاتل ابن مقفع) نيز اشاره مى كند. گزارش جهشيارى در اين باره مفصل ترين گزارش است، به طورى كه گزارش هاى ديگران نظير بلاذرى، گويى خلاصه اى از سخن اوست. اين كتاب هم چنين اطلاعات ارزنده اى درباره خرم دينان ارائه مى دهد.
اين كتاب ها در بردارنده روايت ها و سخنان معصومان(عليهم السلام) بوده كه مناظره ائمه(عليهم السلام) با زنادقه يا راهنمايى شيعيان براى مقابله با زنادقه و ... را نقل كرده اند. براى تدوين اين تحقيق از منابعى نظير كافى، احتجاج، تحف العقول و بحار الانوار استفاده شده است.
در اين جا بر خود لازم مى دانم از همه عزيزانى كه در به سامان رساندن اين پژوهش مددكارم بوده اند، به ويژه از مدير محترم پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام) جناب آقاى دكتر سيد عليرضا واسعى، ناظر محترم پژوهش جناب آقاى دكتر نعمت الله صفرى، مدير محترم وقت گروه فرهنگ و تمدّن اسلامى جناب آقاى دكتر حسن حسين زاده شانه چى و مدير محترم دفتر پژوهش جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى عليرضا شالباف سپاسگزارى نمايم.
حميدرضا مطهرى
پيش از پرداختن به معناى لغوى و اصطلاحى زندقه و زنديق و ريشه يابى اين واژه ها، ذكر اين نكته لازم است كه اين دو از واژگان پيچيده و مشكلى هستند كه معناى دقيق و روشنى از آنها ارائه نشده و نظر دانشمندان و محققان در اين باره، مختلف و گاهى متناقض است.
همين پيچيدگى و عدم وضوح معنا، بحث درباره آن را با مشكل مواجه مى كند. محققان و نويسندگان نيز در بحث از زندقه به اين نكته تصريح كرده اند. برخى ضمن اشاره به پيچيدگى و دشوارى تاريخ زندقه در اسلام، به اختلاف در معنا و عدم وضوح معناى آن اشاره و تصريح كرده اند كه واژه زنديق بر معانى متعددى اطلاق مى شود.(1)
لوئى گارده و نولدكه نيز مى گويند: مقصود و مفهوم اين واژه هنوز كاملاً روشن نيست.(2) گابريلى اتهام زندقه را به اتهام كمونيستى در دوران معاصر تشبيه كرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 . محمد على موحد، معرفى كتاب هاى خارجى، مجله راهنماى كتاب، سال پنجم، شماره 3، خرداد 1341، ص 313 و تئودور نولدكه، تاريخ ايرانيان و عرب ها در زمان ساسانيان، ترجمه عباس زرياب، ص 98.
است كه نه مى توان گفت همه متهمان به كمونيسم واقعاً كمونيست هستند و نه مى توان ادعا كرد كه اصلاً و مطلقاً كمونيست وجود ندارد.(1)
تاريخ اسلام كمبريج نيز با اشاره به رواج زندقه در آغاز دوران عباسى مى گويد: ماهيت آن در پاره اى از ابهام پوشيده مانده است.(2) نويسندگان ايرانى نيز در بحث از زندقه به اين نكته اشاره كرده اند. حسينعلى ممتحن ضمن بحث از شعوبيه به معناى زندقه اشاره كرده و مى گويد:
عقايد و آراى محققان و نويسندگان كتب لغت و تراجم احوال درباره لفظ زنديق و زندقه به اندازه اى مغاير يكديگر است كه به زحمت مى توان مفهوم اين لفظ را به طور قاطع و متقن بيان كرد.(3)
مهرداد بهار نيز مى گويد:
اين واژه يكى از واژه هايى است كه ريشه، ساختمان و معناى واقعى اش هم چنان ناشناخته مانده است.(4)
از سخنان محققان و نويسندگان مذكور چنين بر مى آيد كه تاكنون معناى واضح و جامعى از واژه زندقه و زنديق ارائه نشده است. اينك ضمن بيان معناى لغوى و اصطلاحى و ريشه يابى اين واژه، به تبيين معناى آن مى پردازيم.
چنان كه از گفته محققان و لغت شناسان برمى آيد واژه «زنديق» مُعرّب «زنديك» است كه در كتب لغت به معانى متعددى، مانند اعتقاد به بقا و دوام دهر،(5)معتقد نبودن به هيچ يك از شريعت ها، دوگانه پرستى و اعتقاد به نور و ظلمت،(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 . تاريخ اسلام دانشگاه كمبريج، ترجمه احمد آرام، ص 170.
3 . حسينعلى ممتحن، نهضت شعوبيه، ص 216.
4 . مهرداد بهار، جستارى چند در فرهنگ ايران، ص 279.
5 . فخرالدين الطريحى، مجمع البحرين، ج 5، ص 177 و ابن دريد، جمهرة اللغه، ج 3، ص 1339.
6 . فيروز آبادى، القاموس المحيط، ج 3، ص 250.