نظریۀ فطرت؛ بهمثابه مبنای معرفتشناختی علوم انسانی
نویسنده:
قاسم ترخان
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1398 تابستان 98_شماره مسلسل 40
چکیده:
بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. ازاینرو، فطرت به آفرینش ویژة انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دستهبندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیشفرضهای انسانشناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد. نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفتشناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود.
بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. ازاینرو، فطرت به آفرینش ویژة انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دستهبندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیشفرضهای انسانشناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد. نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفتشناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود.
نظریۀ فطرت؛ بهمثابه مبنای معرفتشناختی علوم انسانی
3/21/2019 12:00:00 AM