نگرشی نو به نظام عقلانیت سیاسی اسلامی
نویسنده:
رضا غلامی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1402 شماره 1
چکیده:
دستیابی به یک عقلانیت اجتماعی قوی و کارآمد، یکی از دغدغههای مهم متفکران مسلمان، بهویژه همزمان با بلوغ عصر مدرن بوده است. مسألهی اصلی این است که چگونه میتوان از لابهلای نگاههای انتزاعی و تکساحته به عقل و عقلگرایی میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی که در ساحت عمل، به طور عمده در قامت حکمت عملی بروز و ظهور یافته است، به عقلانیتی دست یافت که در عین برخورداری از وجاهت دینی، بتواند ضمن پیوند با عقل ابزاری و بهتبع آن دانش تجربی، قدرت مادی-معنوی عالم اسلامی را به صورت توأمان برای جبران عقبماندگیها و رقابت با تمدن جدید غرب ارتقاء بخشد؟ برای این منظور، مباحثی کلی در پیشینهی پژوهشی این عرصه مشاهده میشود، اما هیچکدام از این مباحث کلی نتوانسته به صورت روشن، نظریهای را جهت ظهور یک عقلانیت اجتماعی کارآمد ارائه کند. پژوهش حاضر، با استنباطی تازه از متون دینی و با توجه به مذاق دین در عرصهی کاربرد عقل ابزاری و محاسباتی، و همچنین دانش عرفی در ساحت حیات فردی و اجتماعی، تلاش نموده تا با ارائهی مفهومی تازه از عقلانیت، پنجرهی تازهای را به روی این بحث مهم باز کند. روش پژوهش، استدلالی- استنتاجی است و البته در بررسی متون دینی از روش اجتهادی نیز بهرهگیری شده است. چارچوب نظری مباحث، به طور عمده مبتنی بر نگرش صدرایی به هستی و انسان شکل گرفته است؛ هرچند در حوزهی عمل، از رویکرد صدرایی نیز عبور شده است. ازجمله ثمرات این بحث میتوان به کمک مؤثر به شکلگیری علوم انسانیِ اسلامی و بهتبع آن، هموارسازی مباحث نظری حول احیاء تمدن اسلامی اشاره کرد؛ هرچند در کوتاهمدت نیز به حل مسائل حکمرانی از منظر عقلانیت اسلامی نیز کمک خواهد کرد.
دستیابی به یک عقلانیت اجتماعی قوی و کارآمد، یکی از دغدغههای مهم متفکران مسلمان، بهویژه همزمان با بلوغ عصر مدرن بوده است. مسألهی اصلی این است که چگونه میتوان از لابهلای نگاههای انتزاعی و تکساحته به عقل و عقلگرایی میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی که در ساحت عمل، به طور عمده در قامت حکمت عملی بروز و ظهور یافته است، به عقلانیتی دست یافت که در عین برخورداری از وجاهت دینی، بتواند ضمن پیوند با عقل ابزاری و بهتبع آن دانش تجربی، قدرت مادی-معنوی عالم اسلامی را به صورت توأمان برای جبران عقبماندگیها و رقابت با تمدن جدید غرب ارتقاء بخشد؟ برای این منظور، مباحثی کلی در پیشینهی پژوهشی این عرصه مشاهده میشود، اما هیچکدام از این مباحث کلی نتوانسته به صورت روشن، نظریهای را جهت ظهور یک عقلانیت اجتماعی کارآمد ارائه کند. پژوهش حاضر، با استنباطی تازه از متون دینی و با توجه به مذاق دین در عرصهی کاربرد عقل ابزاری و محاسباتی، و همچنین دانش عرفی در ساحت حیات فردی و اجتماعی، تلاش نموده تا با ارائهی مفهومی تازه از عقلانیت، پنجرهی تازهای را به روی این بحث مهم باز کند. روش پژوهش، استدلالی- استنتاجی است و البته در بررسی متون دینی از روش اجتهادی نیز بهرهگیری شده است. چارچوب نظری مباحث، به طور عمده مبتنی بر نگرش صدرایی به هستی و انسان شکل گرفته است؛ هرچند در حوزهی عمل، از رویکرد صدرایی نیز عبور شده است. ازجمله ثمرات این بحث میتوان به کمک مؤثر به شکلگیری علوم انسانیِ اسلامی و بهتبع آن، هموارسازی مباحث نظری حول احیاء تمدن اسلامی اشاره کرد؛ هرچند در کوتاهمدت نیز به حل مسائل حکمرانی از منظر عقلانیت اسلامی نیز کمک خواهد کرد.
نگرشی نو به نظام عقلانیت سیاسی اسلامی
1/1/1402 12:00:00 AM