نقد و تحلیل نظریۀ ساختشکنی دریدا در فهم متون
نویسندگان:
محمد طاهری
،
محمد آهی(نویسنده مسئول)
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1398 شماره 93
کلیدواژه:
Critique and analysis
،
هرمنوتیک
،
نقد وتحلیل
،
deconstruction
،
تفکیک البناء
،
ساختشکنی
،
structuralism
،
البنیویة
،
ساختارگرایی
،
understanding texts
،
فهم متون
،
فهم النصوص
،
ژاک دریدا
،
Jacques Derrida
،
جاک دریدا
چکیده:
فهم متون از مهمترین مباحث مطرح در حوزۀ علوم انسانی و از دغدغههای اصلی صاحبنظران بوده است. ژاک دریدا با طرح راهبرد ساختشکنی، جریان نوی را در این عرصهایجاد کرد. او با زیرساخت فکری برگرفته از هستیشناسی مارتین هایدگر، هرمنوتیک حاکم بر اندیشههای فیلسوفان غرب را بهچالشکشید. نیز با تردیدافکنی در دستهبندیها و قوانین زبانشناسانه از قبیل دالّ، مدلول، نشانه، تمایز، کلاممحوری و آوامحوری به این نتیجه رسید که هر دالّ میتواند مدلولهایی متفاوت داشته باشد. او بزرگترین مانع در فهم متون را ساخت خود متون میدانست؛ ازاینرو بدون ارائه هیچ دلیل علمی و عقلی با اندیشههای هوسرل در پدیدارشناسی و آرای لویاشتراوس در ساختارگرایی و نیز آرای سوسور در نشانهشناسی به مخالفت برخاست و نتیجه گرفت که با وجود دلالت بیپایان نشانهها بر یکدیگر، زمینۀ جدایی دالّ همیشهدلالتگر از مدلول پیوستهغایب فراهم میشود؛ از همینرو نتیجه گرفت که دستیابی به یک فهم قطعی و حقیقی از متون غیرممکن است. در این مقاله کوشیدهایم به تحلیل انتقادی این نظریه به روش توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای تعقّلی ـ منطقی بپردازیم و درستی یا نادرستی آن را به بحث گذاریم.
فهم متون از مهمترین مباحث مطرح در حوزۀ علوم انسانی و از دغدغههای اصلی صاحبنظران بوده است. ژاک دریدا با طرح راهبرد ساختشکنی، جریان نوی را در این عرصهایجاد کرد. او با زیرساخت فکری برگرفته از هستیشناسی مارتین هایدگر، هرمنوتیک حاکم بر اندیشههای فیلسوفان غرب را بهچالشکشید. نیز با تردیدافکنی در دستهبندیها و قوانین زبانشناسانه از قبیل دالّ، مدلول، نشانه، تمایز، کلاممحوری و آوامحوری به این نتیجه رسید که هر دالّ میتواند مدلولهایی متفاوت داشته باشد. او بزرگترین مانع در فهم متون را ساخت خود متون میدانست؛ ازاینرو بدون ارائه هیچ دلیل علمی و عقلی با اندیشههای هوسرل در پدیدارشناسی و آرای لویاشتراوس در ساختارگرایی و نیز آرای سوسور در نشانهشناسی به مخالفت برخاست و نتیجه گرفت که با وجود دلالت بیپایان نشانهها بر یکدیگر، زمینۀ جدایی دالّ همیشهدلالتگر از مدلول پیوستهغایب فراهم میشود؛ از همینرو نتیجه گرفت که دستیابی به یک فهم قطعی و حقیقی از متون غیرممکن است. در این مقاله کوشیدهایم به تحلیل انتقادی این نظریه به روش توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای تعقّلی ـ منطقی بپردازیم و درستی یا نادرستی آن را به بحث گذاریم.
نقد و تحلیل نظریۀ ساختشکنی دریدا در فهم متون
3/21/2019 12:00:00 AM